رابط کاربر گرافیکی
graphical user interface
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• interface which uses graphical methods for ease of use (computers)
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] میانجی نگاره ای کاربر
[برق و الکترونیک] واسط گرافیکی کاربر[ جی یو آی] ابزاری برای توانایی کاربر در تشکیل تصاویر گرافیکی روی نمایشگر رایانه به کمک ترکیبی از پنجره ها، فهرست ها، شمایل ها، و یک موش .
[زمین شناسی] رابط گرافیکی کاربر
[برق و الکترونیک] واسط گرافیکی کاربر[ جی یو آی] ابزاری برای توانایی کاربر در تشکیل تصاویر گرافیکی روی نمایشگر رایانه به کمک ترکیبی از پنجره ها، فهرست ها، شمایل ها، و یک موش .
[زمین شناسی] رابط گرافیکی کاربر
جملات نمونه
1. InConcert uses a graphical user interface and object-oriented user environment.
[ترجمه ترگمان]InConcert از یک واسط گرافیکی کاربر و محیط کاربر شی گرا استفاده می کند
[ترجمه گوگل]InConcert از یک رابط کاربری گرافیکی و محیط کاربری شی گرا استفاده می کند
[ترجمه گوگل]InConcert از یک رابط کاربری گرافیکی و محیط کاربری شی گرا استفاده می کند
2. Xerox developed the first graphical user interface for its Star computer in the seventies.
[ترجمه ترگمان]شرکت زیراکس در دهه هفتاد اولین رابط گرافیکی کاربر را برای رایانه Star ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]Xerox اولین رابط کاربر گرافیکی را برای رایانه ستاره خود در دهه 1970 توسعه داد
[ترجمه گوگل]Xerox اولین رابط کاربر گرافیکی را برای رایانه ستاره خود در دهه 1970 توسعه داد
3. An add-on graphical user interface is available.
[ترجمه ترگمان]واسط گرافیکی کاربر در دسترس است
[ترجمه گوگل]یک رابط کاربری گرافیکی اضافه در دسترس است
[ترجمه گوگل]یک رابط کاربری گرافیکی اضافه در دسترس است
4. Enhancements to System Administration Manager include a Motif-based graphical user interface and a task-oriented design to help users step through system-administration functions.
[ترجمه ترگمان]Enhancements به مدیر مدیریت سیستم شامل یک رابط کاربری گرافیکی Motif و یک طرح وظیفه گرا برای کمک به گام کاربران از طریق توابع مدیریت سیستم می باشد
[ترجمه گوگل]ارتقاء به مدیر سیستم مدیریت شامل یک رابط کاربری گرافیکی مبتنی بر Motif و یک طراحی کارآمد برای کمک به کاربران از طریق عملکردهای سیستم مدیریت می باشد
[ترجمه گوگل]ارتقاء به مدیر سیستم مدیریت شامل یک رابط کاربری گرافیکی مبتنی بر Motif و یک طراحی کارآمد برای کمک به کاربران از طریق عملکردهای سیستم مدیریت می باشد
5. Its key components include a graphical user interface builder, database access, reusable application framework and cross-platform portability, it says.
[ترجمه ترگمان]اجزای کلیدی آن شامل یک سازنده رابط کاربری گرافیکی، دسترسی به پایگاه داده، چارچوب برنامه قابل استفاده مجدد و قابلیت حمل بر روی سکو هستند
[ترجمه گوگل]اجزای کلیدی آن عبارتند از سازنده ی رابط کاربری گرافیکی، دسترسی به پایگاه داده، چارچوب کاربرد مجدد قابل استفاده و قابلیت انتقال کراس پلت فرم، می گوید
[ترجمه گوگل]اجزای کلیدی آن عبارتند از سازنده ی رابط کاربری گرافیکی، دسترسی به پایگاه داده، چارچوب کاربرد مجدد قابل استفاده و قابلیت انتقال کراس پلت فرم، می گوید
6. There are other sub-classes for graphical user interface components such as push buttons and scroll bars.
[ترجمه ترگمان]کلاس های فرعی دیگری برای قسمت های رابط کاربر گرافیکی مثل دکمه فشاری و bars scroll وجود دارد
[ترجمه گوگل]دیگر کلاس های زیر برای اجزای رابط گرافیکی مانند دکمه های فشار و نوارهای پیمایش وجود دارد
[ترجمه گوگل]دیگر کلاس های زیر برای اجزای رابط گرافیکی مانند دکمه های فشار و نوارهای پیمایش وجود دارد
7. The graphical user interface supports either Open Look or Motif applications.
[ترجمه ترگمان]واسط گرافیکی کاربر از برنامه های باز یا Motif پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]رابط کاربری گرافیکی پشتیبانی از برنامه Open Look یا Motif را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]رابط کاربری گرافیکی پشتیبانی از برنامه Open Look یا Motif را فراهم می کند
8. It offers a graphical user interface and uses a simplified data-flow diagramming technique to model the parallel interactions.
[ترجمه ترگمان]این شاخه یک رابط کاربری گرافیکی ارایه می دهد و از تکنیک diagramming جریان داده ساده برای مدل سازی تعاملات موازی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این یک رابط کاربر گرافیکی را ارائه می دهد و از روش ساده سازی نمودار جریان اطلاعات برای مدل سازی تعاملات موازی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این یک رابط کاربر گرافیکی را ارائه می دهد و از روش ساده سازی نمودار جریان اطلاعات برای مدل سازی تعاملات موازی استفاده می کند
9. It uses a drag and drop style graphical user interface based on OSF/Motif.
[ترجمه ترگمان]این روش از یک رابط کاربری گرافیکی و drop براساس on \/ Motif استفاده می کند
[ترجمه گوگل]از رابط کاربری گرافیکی کشویی و رها کردن بر اساس OSF / Motif استفاده می کند
[ترجمه گوگل]از رابط کاربری گرافیکی کشویی و رها کردن بر اساس OSF / Motif استفاده می کند
10. Retraining programmers in front-end graphical user interface ( GUI ) development with database connectivity.
[ترجمه ترگمان]برنامه نویسان Retraining در رابط گرافیکی کاربر نهایی (GUI)با اتصال پایگاه داده
[ترجمه گوگل]برنامه نویسان بازآموزی در رابط کاربری گرافیکی جلویی (GUI) با اتصال به پایگاه داده
[ترجمه گوگل]برنامه نویسان بازآموزی در رابط کاربری گرافیکی جلویی (GUI) با اتصال به پایگاه داده
11. Most applications interact with the user through a graphical user interface ( GUI ), or a - mode interface.
[ترجمه ترگمان]اکثر برنامه های کاربردی با کاربر از طریق رابط کاربری گرافیکی (GUI)، یا رابط حالت - حالت تعامل دارند
[ترجمه گوگل]اکثر برنامه ها با استفاده از رابط کاربری گرافیکی (GUI) یا رابط کاربری یک حالت ارتباط برقرار می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر برنامه ها با استفاده از رابط کاربری گرافیکی (GUI) یا رابط کاربری یک حالت ارتباط برقرار می کنند
12. Visual ( visualization ): the use of graphical user interface ( GUI ) programming methods.
[ترجمه ترگمان]بصری (تجسم): استفاده از روش های برنامه نویسی گرافیکی کاربر (GUI)
[ترجمه گوگل]ویژوال (تجسم): استفاده از روش های برنامه نویسی رابط کاربری گرافیکی (GUI)
[ترجمه گوگل]ویژوال (تجسم): استفاده از روش های برنامه نویسی رابط کاربری گرافیکی (GUI)
13. Yahoo has reduced the complexity of the cellphone graphical user interface ( GUI ) with its Go redesign.
[ترجمه ترگمان]یاهو پیچیدگی رابط کاربری گرافیکی کاربر (GUI)را با طراحی مجدد آن کاهش داده است
[ترجمه گوگل]یاهو پیچیدگی رابط کاربری گرافیکی تلفن همراه (GUI) را با تغییر طراحی Go خود کاهش داده است
[ترجمه گوگل]یاهو پیچیدگی رابط کاربری گرافیکی تلفن همراه (GUI) را با تغییر طراحی Go خود کاهش داده است
14. Retraining programmers in Front - end graphical user interface ( GUI ) development with database connectivity.
[ترجمه ترگمان]برنامه نویسان Retraining در رابط گرافیکی کاربر نهایی (GUI)توسعه با اتصال پایگاه داده
[ترجمه گوگل]برنامه نویسان بازآفرینی در رابط کاربری گرافیکی جلویی (GUI) با اتصال به پایگاه داده
[ترجمه گوگل]برنامه نویسان بازآفرینی در رابط کاربری گرافیکی جلویی (GUI) با اتصال به پایگاه داده
15. Graphical User Interface ( GUI ) provides simple user interface.
[ترجمه ترگمان]واسط گرافیکی کاربر (GUI)یک رابط کاربری ساده فراهم می کند
[ترجمه گوگل]رابط کاربری گرافیکی (GUI) رابط کاربر ساده را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]رابط کاربری گرافیکی (GUI) رابط کاربر ساده را فراهم می کند
پیشنهاد کاربران
graphical user interface ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: واسط نگارهای کاربر
تعریف: نوعی میانای کاربر که در آن برای دادن فرمان، به جای نوشتن از نشانههای نگارهای یا گزینگان استفاده شود|||متـ . میانای نگارهای کاربر
واژه مصوب: واسط نگارهای کاربر
تعریف: نوعی میانای کاربر که در آن برای دادن فرمان، به جای نوشتن از نشانههای نگارهای یا گزینگان استفاده شود|||متـ . میانای نگارهای کاربر
کلمات دیگر: