کلمه جو
صفحه اصلی

extrude


معنی : تبعید کردن، دفع کردن، بیرون انداختن، بیرون آمدن، از قالب دراوردن
معانی دیگر : بیرون دادن، (با فشار) خارج کردن، برون افکندن، برون پراندن، برون راندن، برون پریدن، بیرون زدن، ورقلمبیدن، ورقلمباندن، (فلز کاری و پلاستیک سازی - عبور دادن فلز یا پلاستیک داغ از یک سوراخ شکل دار برای ساختن الیاف و سیم و غیره) روزن رانی کردن، (از پرس سیم سازی یا الیاف سازی) گذراندن، رد کردن (از میان حدیده یا قالب) (با: کشیدن یا draw فرق دارد)، با فشار از قالب رد کردن، بیرون امدن

انگلیسی به فارسی

بیرون انداختن، تبعیدکردن، دفع کردن، بیرون آمدن، از قالب درآوردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: extrudes, extruding, extruded
(1) تعریف: to force out; expel.
مشابه: expel

- As the icing is extruded through the decorating tube, it forms the desired shape.
[ترجمه ترگمان] وقتی که مواد مخدر از طریق لوله دکوراسیون بیرون می آید، شکل مورد نظر را شکل می دهد
[ترجمه گوگل] همانطور که یخ زدگی از طریق تزئین لوله اکسترود شده است، شکل مورد نظر را شکل می دهد

(2) تعریف: to shape by pressing through a die.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: extrusible (adj.), extrusile (adj.), extruder (n.), extrusion (n.)
• : تعریف: to stick out; protrude or project.

• force out; form something by forcing it out; shape material (such as metal or plastic) by forcing it through a die; expel
when something extrudes or is extruded, it is forced or squeezed out through a small opening; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] (فلز کارى و پلاستیک سازى عبور دادن فلز یا پلاستیک داغ از یک سوراخ شکل دار براى ساختن الیاف و سیم و غیره ) روزن رانی کردن، (از پرس سیم سازى یا الیاف سازى ) گذراندن، رد کردن (از میان حدیده یا قالب ) (با: کشیدن یا draw فرق دارد)
[کامپیوتر] بیرون امدن ننوعی اثر خاص شده توسط برنامه های ترسیم که سایه ای سه بعدی را یجاد می کند . این اثر به شکلی است که به نظر می رسد نوشته ( در حقیقت هر شی ء ) از لوله ی تفنگی بیرون آمده است .
[ریاضیات] بیرون کشیدن، فشار کاری، حدیده کاری

مترادف و متضاد

تبعید کردن (فعل)
abandon, exile, displace, banish, deport, expatriate, proscribe, extrude

دفع کردن (فعل)
countercheck, raise, dispel, ward off, avert, foil, quench, fend, exorcise, stave off, repel, repulse, eject, perspire, excrete, extrude, exorcize, stand off, detrude, forfend

بیرون انداختن (فعل)
sputter, eject, bounce, throw out, expel, excrete, extrude

بیرون آمدن (فعل)
pull out, issue, emerge, exude, extrude, transpire, emanate

از قالب دراوردن (فعل)
extrude

force out


Synonyms: boot, chase, dismiss, eject, evict, expel, kick out, press, project, squeeze, throw out, thrust


جملات نمونه

1. to extrude toothpaste from a tube
با فشار خمیر دندان را از لوله خارج کردن

2. worms extrude their fecal matter gradually
کرم ها مواد سرگینی خود را کم کم دفع می کنند.

3. Plastic material is extruded through very small holes to form fibres.
[ترجمه ترگمان]مواد پلاستیکی از حفره های بسیار کوچک عبور می کنند تا فیبرها را شکل دهند
[ترجمه گوگل]مواد پلاستیکی از طریق سوراخ های بسیار کوچک به منظور تشکیل الیاف، اکسترود شده اند

4. I work in the extruded tube business.
[ترجمه ترگمان]من در کار لوله extruded کار می کنم
[ترجمه گوگل]من در تجارت لوله اکسترودر کار می کنم

5. The land masses extrude into the sea.
[ترجمه ترگمان]The land در دریا extrude
[ترجمه گوگل]توده های زمین به دریا نفوذ می کنند

6. This metal extrudes easily.
[ترجمه ترگمان]این فلز به راحتی پخش می شود
[ترجمه گوگل]این فلز به راحتی اکسترود شده است

7. The offender was extruded.
[ترجمه ترگمان]مجرم برگشت داده شد
[ترجمه گوگل]مجرم اکسترود شد

8. The baby extruded his tongue.
[ترجمه ترگمان]بچه زبان خود را به زبان می آورد
[ترجمه گوگل]کودکش زبانش را برداشت

9. From one of her spinnerets, she extrudes a thin filament of silk.
[ترجمه ترگمان]از یکی از her، یک رشته نخ ابریشمی به دست گرفت
[ترجمه گوگل]از یکی از اسپاینترتهای او، یک رشته نازک از ابریشم را اکسترود کرده است

10. Alifabs Ambassador extruded aluminium fascia gutter and rainwater system is the design ideal for both new and existing buildings.
[ترجمه ترگمان]سیستم آب باران extruded سفیر Alifabs در فاضلاب و سیستم آب باران ایده آل برای ساختمان های جدید و هم موجود است
[ترجمه گوگل]سفیر Alifabs از آلومینیوم فیشی گریس اکسترود شده و سیستم آب باران طراحی ایده آل برای ساختمان های جدید و موجود است

11. Rename the new extrusions Extrude 1 and Extrude 2 to Inlet Lid and Outlet Lid correspondingly.
[ترجمه ترگمان]the extrusions new Extrude ۱ و Extrude ۲ را به Inlet Lid و Outlet Lid نیز تغییر دهید
[ترجمه گوگل]به ترتیب، اکسترود های جدید Extrude 1 و Extrude 2 را به نام Fluid Inlet Housing و Outlet Lid تغییر نام دهید

12. Having Designed an extrude intake algorithm for the half edge graph partitioning problem, this algorithm can solve machine redundant manufacturing cell design problem.
[ترجمه ترگمان]با طراحی یک الگوریتم ورودی extrude برای مساله پارتیشن بندی گراف نیمه لبه، این الگوریتم می تواند مشکل طراحی سلول تولید اضافی را حل کند
[ترجمه گوگل]پس از طراحی یک الگوریتم ورودی اکسترود برای مشکل پارتیشن بندی نیمه لبه، این الگوریتم می تواند مشکل طراحی قالب سلول تولیدی را از کار بیاندازد

13. Land masses extrude into the sea.
[ترجمه ترگمان]توده های زمین از قالب extrude به دریا می ریزند
[ترجمه گوگل]توده های زمین به دریا نفوذ کرده اند

14. The setting for the poem extrude the artistic conception of its contents.
[ترجمه ترگمان]قالب شعر مفهوم هنری محتویات آن را از قالب درمی آورد
[ترجمه گوگل]محیط شعر، مفهوم هنری محتوای آن را بیان می کند

to extrude toothpaste from a tube

با فشار خمیر دندان را از لوله خارج کردن


Worms extrude their fecal matter gradually.

کرم‌ها مواد سرگینی خود را کم‌کم دفع می‌کنند.


Lava was extruding from mountain fissures.

گدازه‌های آتشفشانی از شکاف‌های کوه به بیرون جهش می‌کرد.


an insect that was extruding its proboscis

حشره‌ای که خرطوم‌چه‌ی خود را بیرون داده بود


land masses extruding into the sea

توده‌هایی از خشکی که در دریا جلو رفته است


پیشنهاد کاربران

دامپزشکی و علوم دامی
باد یا شق کردن آلت ( مثلا در معاینه )

مخلوط کردن و فشار دادن از قالب به بیرون
توضیح: در علم پلیمر و پلاستیک دستگاهی به نام اکسترودر وجود دارد که مواد پلیمری را مذاب کرده و با یکدیگر مخلوط و از یک قالب به بیرون هل می دهد.

[نساجی و پلیمر]

روکش پوشاندن ، روکش زدن ، روکش کشیدن ، روکش کردن


کلمات دیگر: