پست الکترونیکی، مخفف: (با e بزرگ هم می نویسند - کامپیوتر) پست الکترونیکی، پیام رسانی کامپیوتری، پست کامپیوتری، پیام نگار
پست الکترونیکی، مخفف: (با e بزرگ هم می نویسند - کامپیوتر) پست الکترونیکی، پیام رسانی کامپیوتری، پست کامپیوتری، پیام نگار
انگلیسی به فارسی
پست الکترونیکی
پست الکترونیک
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the practice or system by which messages may be typed into one computer terminal and sent by telephone, cable, or wireless to another computer terminal; electronic mail.
- Should we send her a letter or notify her by e-mail?
[ترجمه ترگمان] باید براش نامه بفرستیم یا با ایمیل بهش خبر بدیم؟
[ترجمه گوگل] آیا ما باید نامه ای به او بفرستیم یا ایمیل بفرستیم؟
[ترجمه گوگل] آیا ما باید نامه ای به او بفرستیم یا ایمیل بفرستیم؟
• (2) تعریف: a written message or collection of messages sent from one computer to another by this means; electronic mail.
- I got two e-mails from him yesterday, but I haven't read them yet.
[ترجمه ترگمان] دیروز دو ایمیل ازش گرفتم، اما هنوز read
[ترجمه گوگل] من دیروز دو ایمیل از او دریافت کردم اما هنوز آنها را خواندهایم
[ترجمه گوگل] من دیروز دو ایمیل از او دریافت کردم اما هنوز آنها را خواندهایم
- She turned on her computer and read all her e-mail.
[ترجمه ترگمان] اون به کامپیوترش تبدیل شد و تمام ایمیل هاش رو خواند
[ترجمه گوگل] او روی کامپیوترش چرخید و تمام نامه هایش را خواند
[ترجمه گوگل] او روی کامپیوترش چرخید و تمام نامه هایش را خواند
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: e-mails, e-mailing, e-mailed
حالات: e-mails, e-mailing, e-mailed
• (1) تعریف: to communicate with by e-mail.
- When you know your plans, please e-mail me.
[ترجمه ترگمان] وقتی نقشه ات رو میدونی، لطفا برام ایمیل بزن
[ترجمه گوگل] وقتی برنامه های خود را می دانید، لطفا به من ایمیل بزنید
[ترجمه گوگل] وقتی برنامه های خود را می دانید، لطفا به من ایمیل بزنید
• (2) تعریف: to send by e-mail.
- He e-mailed the documents to me this morning.
[ترجمه ترگمان] او این اسناد را امروز صبح برای من پست کرد
[ترجمه گوگل] او امروز صبح اسناد را به من فرستاد
[ترجمه گوگل] او امروز صبح اسناد را به من فرستاد
• correspond via e-mail; send communications through electronic mail (computers)
method of correspondence via the internet; communication sent by electronic mail (also e-mail)
method of correspondence via the internet; communication sent by electronic mail (also e-mail)
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] پست الکترونیکی نگاه کنید به : electronic mail .
[برق و الکترونیک] پست الکترونیکی؛ ای- میل مبادله ی پیامهای تایپ شده بین دو رایانه، بخشی از خدمات موجود روی اینترنت .
[برق و الکترونیک] پست الکترونیکی؛ ای- میل مبادله ی پیامهای تایپ شده بین دو رایانه، بخشی از خدمات موجود روی اینترنت .
جملات نمونه
1. You can contact us by email or fax.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با ایمیل و یا فکس به ما تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]شما می توانید با ما از طریق ایمیل یا فکس تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]شما می توانید با ما از طریق ایمیل یا فکس تماس بگیرید
2. You can send me an email.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید یک ایمیل برای من بفرستید
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک ایمیل به من بفرستید
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک ایمیل به من بفرستید
3. Viruses can be spread inadvertently by email users.
[ترجمه ترگمان]ویروس ها می توانند به صورت ناخواسته توسط کاربران ایمیل پخش شوند
[ترجمه گوگل]ویروس ها می توانند به طور تصادفی توسط کاربران ایمیل گسترش یابد
[ترجمه گوگل]ویروس ها می توانند به طور تصادفی توسط کاربران ایمیل گسترش یابد
4. She wondered who'd sent her the mysterious email.
[ترجمه ترگمان]او از خودش پرسید که چه کسی آن ایمیل مرموز را برایش فرستاده بود
[ترجمه گوگل]او تعجب کرد که چه کسی ایمیلش را فرستاده است
[ترجمه گوگل]او تعجب کرد که چه کسی ایمیلش را فرستاده است
5. The email went to everyone in the company.
[ترجمه ترگمان]ایمیل به همه افراد شرکت ارسال شد
[ترجمه گوگل]این ایمیل به همه افراد شرکت رفته بود
[ترجمه گوگل]این ایمیل به همه افراد شرکت رفته بود
6. Email has made mass mailings possible at the touch of a button.
[ترجمه ترگمان]پست الکترونیکی در تماس با یک دکمه باز و بسته می شود
[ترجمه گوگل]ایمیل با لمس دکمه امکان ارسال نامه های توده ای را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]ایمیل با لمس دکمه امکان ارسال نامه های توده ای را فراهم می کند
7. My email address is on my business card.
[ترجمه ترگمان]آدرس ایمیل من روی کارت ویزیت من است
[ترجمه گوگل]آدرس ایمیل من در کارت کسب و کار من است
[ترجمه گوگل]آدرس ایمیل من در کارت کسب و کار من است
8. We stay in contact by email.
[ترجمه ترگمان]ما با ایمیل در تماس هستیم
[ترجمه گوگل]ما با ایمیل تماس می گیریم
[ترجمه گوگل]ما با ایمیل تماس می گیریم
9. I'll email my report to you as an attachment.
[ترجمه ترگمان]من گزارشم را به عنوان یک وابستگی به تو ایمیل می کنم
[ترجمه گوگل]من گزارش خود را به عنوان ضمیمه ایمیل می کنم
[ترجمه گوگل]من گزارش خود را به عنوان ضمیمه ایمیل می کنم
10. I sent her an email and a message came back that she was away.
[ترجمه ترگمان]یه ایمیل براش فرستادم و یه پیغام از طرف من برگشت
[ترجمه گوگل]من او را یک ایمیل فرستادم و یک پیام فرستاد که او دور بود
[ترجمه گوگل]من او را یک ایمیل فرستادم و یک پیام فرستاد که او دور بود
11. Or, if you prefer, you can email us.
[ترجمه ترگمان]یا، اگر ترجیح می دهید، می توانید به ما ایمیل بفرستید
[ترجمه گوگل]یا اگر ترجیح می دهید، می توانید به ما ایمیل بزنید
[ترجمه گوگل]یا اگر ترجیح می دهید، می توانید به ما ایمیل بزنید
12. Travellers can check their email at the Internet cafe in the square.
[ترجمه ترگمان]مسافران می توانند ایمیل خود را در کافه اینترنت در میدان چک کنند
[ترجمه گوگل]مسافران می توانند ایمیل خود را در کافه اینترنت در میدان بررسی کنند
[ترجمه گوگل]مسافران می توانند ایمیل خود را در کافه اینترنت در میدان بررسی کنند
13. You can check your email with a click of your mouse.
[ترجمه یوسف نادری] شما می توانید با یک کلیک روی موشواره اتان، رایانامه خود را چک کنید.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید ایمیل خود را با کلیک موس خود چک کنید[ترجمه گوگل]شما می توانید ایمیل خود را با کلیک ماوس خود چک کنید
14. Let me take your email address.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید آدرس ایمیل شما را بگیرم
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید آدرس ایمیل شما را بفرستم
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید آدرس ایمیل شما را بفرستم
15. Please email or fax this on to a friend.
[ترجمه ترگمان]لطفا این را به یک دوست ایمیل یا فکس کنید
[ترجمه گوگل]لطفا ایمیل یا فکس این را به یک دوست
[ترجمه گوگل]لطفا ایمیل یا فکس این را به یک دوست
دانشنامه عمومی
/iːmeɪl ˈ/ پست الکترونیک، رایانامه، سامانه ای است که به وسیله آن و از طریق اینترنت می توان نامه الکترونیکی ارسال کرد
پیشنهاد کاربران
نامه
نامه الکترونیکی
عزیزان توجه داشته باشید این کلمه هم اسم میتواند باشد و هم به عنوان فعل استفاده شود
اسم:نامه الکترونیکی
فعل: نامه الکترونیکی فرستادن
اسم:نامه الکترونیکی
فعل: نامه الکترونیکی فرستادن
She received your e - mail 2 days ago
او ایمیل تو را دو روز پیش دریافت کرد 🏤
او ایمیل تو را دو روز پیش دریافت کرد 🏤
ایمیل ، پست الکترونیکی ، ایمیل زدن ، با ایمیل فرستادن🚇
I haven't had time to check my E - mail this morning
امروز صبح وقت نداشتم ایمیل خودم را چک کنم
I haven't had time to check my E - mail this morning
امروز صبح وقت نداشتم ایمیل خودم را چک کنم
رایانامه
واژه ی email ریشه ی اوستایی دارد این واژه در اوستا به شکل maēɵ آمده است که به معنی فرستادن می باشد . واژه ی موشک که در پارسی میانه به شکل Mesak ثبت شده از ریشه اوستایی maēɵ به معنای فرستادن به دست آمده .
ایمیلیدن.
رایانامهیدن/رایانامستن.
رایانامهیدن/رایانامستن.
کلمات دیگر: