1. An illustration of a flow chart is given in Fig. 2
[ترجمه ترگمان]تصویری از نمودار جریان در شکل ۲ داده شده است
[ترجمه گوگل]یک تصویر از نمودار جریان در شکل 2 آمده است
2. Mitchell visualized a hormonal flow chart that resembled a metropolitan subway system, all lines headed for the downtown station.
[ترجمه ترگمان]میچل یک نمودار جریان هورمونی را مجسم کرد که شبیه یک سیستم مترو شهری بود، همه خطوط به سمت مرکز شهر حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]میچل یک نمودار جریان هورمونی را که یک سیستم متروی متروپولیتیک بود، تجسم کرد، همه خطوط به ایستگاه مرکز شهر منتقل شدند
3. Then a fault location flow chart was achieved by sum-up and combined with engineering practice.
[ترجمه ترگمان]سپس نمودار جریان خطا با جمع بندی و ترکیب با تمرین مهندسی به دست آمد
[ترجمه گوگل]سپس یک نمودار جغرافیایی موقعیت جغرافیایی با جمع بندی و ترکیب با عملیات مهندسی به دست آمد
4. Make process flow chart, PFMEA Routine. Input and update content of control plan.
[ترجمه ترگمان]نمودار جریان فرآیند، روتین PFMEA محتوای ورودی و به روز رسانی برنامه کنترل
[ترجمه گوگل]نمودار جریان روند، PFMEA روال محتوای کنترل پنل را وارد کنید و بروزرسانی کنید
5. Its working principle, hardware organization and software flow chart are given.
[ترجمه ترگمان]اصل کار آن، سازماندهی سخت افزار و نمودار جریان نرم افزاری ارایه شده است
[ترجمه گوگل]اصل کار، سازماندهی سخت افزار و نمودار جریان نرم افزار داده شده است
6. This paper presents the construction of hardware and flow chart of software of an obstacle recurrence and amplification device (ORAD) based on the digital closed-loop modification technology.
[ترجمه ترگمان]این مقاله، ساختار سخت افزار و نمودار جریان نرم افزار یک مانع تکرار و ابزار تقویت (ORAD)را براساس فن آوری اصلاح حلقه بسته دیجیتال نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله ساخت سخت افزار و نمودار جریان نرم افزار دستگاه عود و تداخل مانع (ORAD) را بر اساس تکنولوژی اصلاح دیجیتال حلقه بسته ارائه می دهد
7. And given the schematic circuit diagram and program flow chart.
[ترجمه ترگمان]و نمودار شماتیک نمودار جریان و نمودار جریان برنامه را نشان داد
[ترجمه گوگل]و با توجه به نمودار مدار schematic و برنامه جریان برنامه
8. Software design is a process flow chart.
[ترجمه ترگمان]طراحی نرم افزار یک نمودار جریان فرآیند است
[ترجمه گوگل]طراحی نرم افزار نمودار جریان فرآیند است
9. The flow chart of chip design and system software Operation.
[ترجمه ترگمان]نمودار جریان طراحی تراشه و عملیات نرم افزاری سیستم
[ترجمه گوگل]نمودار جریان طراحی تراشه و عملیات نرم افزار سیستم
10. The flow chart to complete the automatic tuning function is given in the paper.
[ترجمه ترگمان]نمودار جریان برای تکمیل تابع تنظیم اتوماتیک در این مقاله ارایه شده است
[ترجمه گوگل]نمودار جریان برای تکمیل عملکرد تنظیم خودکار در مقاله داده شده است
11. This is a flow chart for systematic technical review and accuracy checkof SJD-801 (8 Dual Induction-Lateral It is an effective debugging tool.
[ترجمه ترگمان]این یک نمودار جریان برای بررسی فنی و دقت تکنیکی SJD - ۸۰۱ (۸ تایی)است - که یک ابزار عیب یابی موثر است
[ترجمه گوگل]این یک نمودار جریان برای بررسی فنی سیستماتیک و چک کردن صحت SJD-801 است (8 الوای دوگانه جانبی) این یک ابزار مؤثر برهم زدن است
12. Finally, the system flow chart diagram and procedures.
[ترجمه ترگمان]در نهایت نمودار نمودار جریان سیستم و روال کار را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در نهایت، نمودار نمودار و روش های جریان سیستم
13. Moreover, flow chart of the communication - capable voltage relay is given in the dissertation.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، نمودار جریان رله ولتاژ توانا در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نمودار جریان ارتباطی رله ولتاژ توان در پایان نامه ارائه شده است
14. System chart and program flow chart are presented.
[ترجمه ترگمان]نمودار سیستم و نمودار جریان برنامه ارائه شده است
[ترجمه گوگل]نمودار سیستم و نمودار جریان برنامه ارائه شده است
15. The factory manager used a flowchart to explain the production process.
[ترجمه ترگمان]مدیر کارخانه از فلوچارت برای توضیح فرآیند تولید استفاده کرد
[ترجمه گوگل]مدیر کارخانه از یک فلوچارت برای توضیح روند تولید استفاده کرد
16. Figure 8-5 contains a flowchart with 18 points describing the steps to be taken if accurate measurements are completed.
[ترجمه ترگمان]شکل ۵ - ۸ یک نمودار گردشی با ۱۸ نقطه را شامل می شود که مراحل اندازه گیری در صورت تکمیل بودن اندازه گیری های دقیق را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]شکل 8-5 حاوی یک فلوچارت با 18 امتیاز است که مراحل مورد نیاز را در صورت اندازه گیری دقیق انجام می دهد
17. The flowchart, to explain how the chemicals are made, is so complicated it resembles a bowl of spaghetti.
[ترجمه ترگمان]نمودار جریان، برای توضیح این که چگونه مواد شیمیایی ساخته می شوند، آنقدر پیچیده است که شبیه یک کاسه اسپاگتی است
[ترجمه گوگل]فلوچارت، برای توضیح چگونگی ساخت مواد شیمیایی، بسیار پیچیده است و شبیه یک کاسه اسپاگتی است
18. As an example Fig. 3 shows the flowchart for the control of a two-phase hybrid-type stepping motor by an eight-bit microprocessor.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال شکل ۳ نمودار جریان برای کنترل یک موتور پله ای دو مرحله ای با یک ریزپردازنده ۸ بیتی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، شکل 3 نمودار جریان را برای کنترل یک موتور دو مرحله ای هیبریدی با استفاده از یک ریزپردازنده هشت بیتی نشان می دهد
19. A stepping motor control program flowchart is shown in Fig.
[ترجمه ترگمان]یک فلوچارت برنامه کنترل موتور در شکل ۷ نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]فلوچارت برنامه کنترل حرکت پله در شکل 1 نشان داده شده است
20. Adds an accounts receivable symbol to your workflow flowchart.
[ترجمه ترگمان]تبدیل یک نماد حساب های دریافتی به نمودار جریان کار تان
[ترجمه گوگل]نماد حساب کاربری دریافتی را به جریان flowchart خود اضافه می کند
21. The flowchart, main equipment and process control is review.
[ترجمه ترگمان]فلوچارت، تجهیزات اصلی و کنترل فرآیند بررسی می شوند
[ترجمه گوگل]نمودار جریان، تجهیزات اصلی و کنترل فرایند بررسی شده است
22. Flowchart. The traditional means for pictorially describing a program's logic.
[ترجمه ترگمان]Flowchart ابزارهای سنتی برای توصیف منطق برنامه
[ترجمه گوگل]فلوچارت روش های سنتی برای توصیف تصویری منطق برنامه
23. Adds a information systems symbol to your workflow flowchart.
[ترجمه ترگمان]یک سمبل سیستم های اطلاعاتی را به نمودار جریان کار شما تبدیل کنید
[ترجمه گوگل]نماد سیستم های اطلاعاتی را به فلوچارت گردش کار اضافه می کند
24. The system's flowchart and every model's modeling are illuminated.
[ترجمه ترگمان]نمودار جریان سیستم و مدلسازی هر مدل روشن می شوند
[ترجمه گوگل]فلوچارت سیستم و مدل سازی هر مدل روشن می شوند
25. In this functional box in the flowchart, the processor controls whether a positive pulse edge has come in on RUN TEST (RB6 on Processor ).
[ترجمه ترگمان]در این دیالوگ کاربردی در فلوچارت، پردازنده کنترل می کند که آیا یک لبه پالس مثبت در تست اجرا شده (RB۶ روی پردازنده)
[ترجمه گوگل]در این جعبه عملکردی در فلوچارت، پردازنده کنترل اینکه آیا لبه قطبی مثبت در RUN TEST (RB6 در پردازنده) وارد شده است
26. In software part, introduces the flowchart of the main routine, detailed introduces the implementation methods of each important subroutine.
[ترجمه ترگمان]در بخش نرم افزاری، نمودار جریان برنامه اصلی را معرفی می کند که روش های اجرایی هر زیر روال مهم را معرفی می کند
[ترجمه گوگل]در بخش نرم افزاری، فلوچارت روال اصلی را معرفی می کند، جزئیات روش های پیاده سازی هر یک از زیرمجموعه های مهم را معرفی می کند
27. A box which represents one unit in a flowchart.
[ترجمه ترگمان]جعبه ای که یک واحد را در نمودار جریان نشان می دهد
[ترجمه گوگل]جعبه ای که یک واحد را در یک نمودار جریان نشان می دهد
28. The paper gives the software flowchart and hardware structure for system work.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به نمودار جریان نرم افزاری و ساختار سخت افزار برای کار سیستم می پردازد
[ترجمه گوگل]این مقاله ساختار فلوچارت و سخت افزار نرم افزاری را برای کار سیستم می دهد
29. The optimum allocation of process flowchart in a distributed system is an NP - complete problem.
[ترجمه ترگمان]تخصیص بهینه نمودار جریان در یک سیستم توزیع شده یک مساله ان پی کامل است
[ترجمه گوگل]تخصیص بهینه فلوچارت فرآیند در یک سیستم توزیع یک مشکل کامل NP است