1. i can't stand gooey scenes
تاب تحمل صحنه های بسیار احساساتی و مصنوعی را ندارم.
2. don't touch my clothing with your gooey fingers!
با انگشتان چسبناکت دست به لباسم نزن !
3. Babies make her go all gooey .
[ترجمه فهیمه] بچه ها او رو به شدت احساساتی میکنند
[ترجمه ترگمان]بچه ها باعث میشن که از چسبناک بودن کنار بیاد
[ترجمه گوگل]بچه ها او را به همه چیز گویی می کنند
4. This gooey mess was wiped off with towels at the end of the evening.
[ترجمه ترگمان]در آخر شب این کثافت با حوله پاک شده بود
[ترجمه گوگل]این ظروف غذاخوری در انتهای شب با حوله خالی شده اند
5. You can love somebody without going all gooey.
[ترجمه ترگمان]تو می تونی کسی رو دوست داشته باشی بدون اینکه از چسبناک بیرون بری
[ترجمه گوگل]شما می توانید کسی را بدون رفتن همه چیز دوست داشته باشید
6. The Mars bar will melt into a gooey mess . . . which tastes absolutely delicious.
[ترجمه ترگمان]نوار مریخ در یک آشفتگی چسبناک ذوب خواهد شد که مزه بسیار خوش مزه دارد
[ترجمه گوگل]نوار مریخ به یک ظروف سرباز یا مسافر غرق می شود که کاملا خوشمزه است
7. Bars turned gooey as they slid underwater - then the youngsters slipped on them when they stood up to get out.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه از زیر آب پایین رفتند، وی فر یاد کرد و وقتی بلند شدند تا از خانه بیرون بروند، بچه ها روی آن ها لیز خوردند
[ترجمه گوگل]در حالی که آنها در زیر آب غرق شدند، میله ها خم شد پس از آنکه جوانان به بیرون می رسیدند، جوانان بر روی آنها افتادند
8. The car managed like it was stuck in gooey caramel, because a car is like a horse sometimes.
[ترجمه ترگمان]ماشین طوری اداره می شد که به آن کارامل خورده بود، چون گاهی یک ماشین مثل یک اسب می ماند
[ترجمه گوگل]ماشین به طرز شگفت انگیزی در کارامل خوش طعم گیر افتاده بود، چون ماشین بعضی وقت ها مثل اسب است
9. The chocolates made her melt, sticky, gooey, and desire made her harden, glass blown by fire.
[ترجمه ترگمان]شکلات ها آب او را ذوب کرد، چسبناک و چسبناک و میل به آن بود که بدنش را با آتش روشن کند
[ترجمه گوگل]شکلات، ذوب آن، چسبناک، گویا و میل خود را ساخته است و باعث انسداد شیشه ای شده است
10. She gave me a gooey smile and then eased her grip.
[ترجمه ترگمان]او لبخند gooey به من زد و بعد او را رها کرد
[ترجمه گوگل]او لبخند بزرگی به من داد و سپس دستش را تکان داد
11. Gao Ma pulled himself out of the gooey slops.
[ترجمه ترگمان]Gao رو دید که از slops چسبناک بیرون کشیده شد
[ترجمه گوگل]گائو ما خود را از غرق گویی خارج کرد
12. If it is gooey inside then you will need to increase cooking time.
[ترجمه ترگمان]اگر در داخل مایع چسبناک باشد، باید زمان پخت را افزایش دهید
[ترجمه گوگل]در صورتی که در داخل آن گویا باشد، باید زمان پخت را افزایش دهید
13. As the development of contemporary shoemaking industry, gooey shoemaking technology got be applying ed extensively.
[ترجمه ترگمان]به عنوان توسعه صنعت کفاشی معاصر، فن آوری ساخت کفش های چسبنده به طور گسترده به کار گرفته شد
[ترجمه گوگل]به عنوان توسعه صنعت کفش های معاصر، تکنولوژی کفش کت و شلوار به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت
14. Specifically, squalene is the gooey oil squeezed from the liver of a shark.
[ترجمه ترگمان]خصوصا از چربی gooey که از کبد یه کوسه فشرده میشه
[ترجمه گوگل]به طور خاص، اسکوالن روغن زده شده از کبد کوسه است
15. I'm gonna write you a long, gooey letter.
[ترجمه ترگمان]میخوام برات یه نامه طولانی و چسبناک بنویسم
[ترجمه گوگل]من یک نامه طولانی و دلنشین خواهم نوشت