کلمه جو
صفحه اصلی

macular


خال دار، لکه دار

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining t a macula, of a spot or stain

جملات نمونه

1. Macular degeneration can be hereditary and genetic counselling appropriate.
[ترجمه ترگمان]این انحطاط فرهنگی می تواند به صورت ارثی و مشاوره ژنتیکی مناسب باشد
[ترجمه گوگل]دژنراسیون ماکولا می تواند مشاوره ارثی و ژنتیکی مناسب باشد

2. Age-related Macular Degeneration is an eyeground disease, which severely threat the elder people. There are many researches on its risk factors and early diagnoses both at home and abroad.
[ترجمه ترگمان]Age Degeneration یک بیماری eyeground است که افراد سالمند را به شدت تهدید می کند تحقیقات زیادی در زمینه عوامل خطر و تشخیص زودهنگام هر دو در خانه و خارج از کشور وجود دارد
[ترجمه گوگل]Degeneration ماکولا مربوط به سن بیماری چشمی است که به شدت به افراد سالخورده تهدید می شود تحقیقات زیادی در مورد عوامل خطر آن و تشخیص زودهنگام هر دو در خانه و خارج از کشور وجود دارد

3. Age - related macular degeneration is caused by over 65 years of blindness.
[ترجمه ترگمان]انحطاط macular مربوط به سن با بیش از ۶۵ سال کوری ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]دژنراسیون ماکولا مربوط به سن با بیش از 65 سال نابینایی ایجاد می شود

4. Stage 2 : Full thickness macular hole, can opener tear or pseudooperculum, 400 micron in diameter.
[ترجمه ترگمان]مرحله ۲: ایجاد macular با ضخامت کامل، می تواند اشکی یا pseudooperculum، ۴۰۰ میکرون در قطر باشد
[ترجمه گوگل]مرحله 2: سوراخ ماکولا، ضخامت کامل، اشک اپوکسی یا پودر پرپشتی، قطر 400 میکرون

5. Conclusions The treatment of macular hole by using TSV25G has many advantages such as short operation time, micro-invasion and rapid recovery. It was worthy to be popularized.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری درمان با استفاده از TSV۲۵G مزایای زیادی از قبیل زمان عملیات کوتاه مدت، هجوم خرد و بازیابی سریع دارد شهرت داشت که مشهور و مشهور شود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: درمان سوراخ ماکولا با استفاده از TSV25G دارای مزایای زیادی از قبیل زمان عملکرد کوتاه، تهاجم میکروبی و بهبودی سریع است ارزشش را داشت که محبوب شود

6. Age related macular degeneration ( AMD ) is a common disease in the elderly population resulting in blindness.
[ترجمه ترگمان]بیماری macular مربوط به سن (AMD)یک بیماری شایع در جمعیت مسن است که منجر به کوری می شود
[ترجمه گوگل]دژنراسیون ماکولا مربوط به سن (AMD) یک بیماری شایع در سالمندان است که باعث کوری می شود

7. Skin lesions vary from macular, papular, or occasional pustular and nodular type rashes.
[ترجمه ترگمان]ضایعات پوست از macular، papular یا pustular و rashes نوع پوست متفاوت است
[ترجمه گوگل]ضایعات پوستی از بثورات مچ پا، پاپولار یا گاه به گاه پاستولیک و گره گشادی متفاوت است

8. Macular degeneration; Motion perception; Diagnostic techniques, ophthalmological; Aged.
[ترجمه ترگمان]انحطاط بینایی؛ ادراک حرکت؛ فنون تشخیص، ophthalmological؛ سن
[ترجمه گوگل]دژنراسیون ماکولا؛ ادراک حرکت تکنیک های تشخیصی، چشم پزشکی؛ سن

9. As macular degeneration largely affects those over 60, this sci-fi accoutrement may represent a first step towards an era of bionic Baby Boomers.
[ترجمه ترگمان]چون انحطاط macular تا حد زیادی بر افراد بالای ۶۰ تاثیر می گذارد، این فیلم علمی تخیلی ممکن است اولین قدم به سوی عصر نسل بیبی بومرها باشد
[ترجمه گوگل]همانطور که دژنراسیون ماکولا تا حد زیادی بر کسانی که بیش از 60 است، این تخریب علمی تخیلی ممکن است اولین گام در دوران بئونیک کودک بومرها باشد

10. The results suggest that aging degeneration exists in macular area, and similar lesion may occur coincidentally from optic nerve to visual centre.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهند که تخریب سن در ناحیه macular وجود دارد و lesion مشابه نیز ممکن است تصادفا از عصب بینایی تا مرکز بصری رخ دهد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که دژنراسیون پیری در ناحیه ماقول وجود دارد، و ضایعات مشابه ممکن است به صورت تصادفی از عصب بینایی به مرکز بصری رخ دهد

11. Salmon can help prevent macular degeneration, dryness, loss of vision and fatigue of eyes.
[ترجمه ترگمان]Salmon می تواند به جلوگیری از انحطاط macular، خشکی، از دست دادن بینایی و خستگی چشم کمک کند
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا می تواند به جلوگیری از دژنراسیون ماکولا، خشکی، از دست دادن بینایی و خستگی چشم کمک کند

12. In non-metamorphopsia group, OCT displayed abnormal macular structures in 2 subjects (2 22%): neuroepithelium detachment 1 subject, pigment epithelium detachment l subject.
[ترجمه ترگمان]در گروه غیر -، OCT برای structures با macular غیر عادی در ۲ سوژه (۲ ۲۲ %): جدایی detachment ۱ سوژه، pigment اپیتلیوم رنگدانه در سوژه
[ترجمه گوگل]در گروه غیر متامورفپسی، OCT ساختار ماکولی غیر طبیعی را در 2 مورد (22٪) نشان داد: جدایی نوروپتیمیل 1 موضوع، جدایی اپیتلیوم رنگدانه ل

13. That's because the evidence for the role of those two substances in keeping macular degeneration at bay is stronger.
[ترجمه ترگمان]به این دلیل که دلیل نقش این دو ماده در حفظ degeneration macular، قوی تر است
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که شواهدی از نقش این دو ماده در حفظ انحطی ماکولا در خلیج قوی تر است

14. Improves eye health and reduces the risk of age - related macular degeneration.
[ترجمه ترگمان]سلامتی چشم را بهتر می کند و خطر انحطاط macular مربوط به سن را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]بهبود سلامت چشم و کاهش خطر ابتلا به سکته مغزی مرتبط با سن را کاهش می دهد

15. Fundus examination revealed enlarged, isolated vessels from the inferotemporal veins, draining the macular area in both cases.
[ترجمه ترگمان]در هر دو مورد بررسی fundus، رگ های جدا شده از رگ های خونی را نشان داد و ناحیه macular را در هر دو مورد تخلیه کرد
[ترجمه گوگل]در معاینه قفسه سینه، عروق های جدا شده از ورید های انتروومومورال نشان داده شده است، در هر دو مورد تخلیه ناحیه ماقول

پیشنهاد کاربران

مربوط به شبکیه چشم


کلمات دیگر: