پیگیری کن
keep track
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• keep a record (as of past events or actions)
پیشنهاد کاربران
دنبال کردن، پیگیری کردن
آگاهی کامل و قطع به یقین
مراقب بودن
to cantino to be inford about s. th
to cantino to be inford about s. th
keep track of something: حساب چیزی را داشتن ( حالا رو کاغذ یا تو ذهن (
نظارت کردن. تغقیب کردن
If you keep track of something, you make sure to know about what is happening ( or has happened ) to it
The opposite is to “lose track of something.
The opposite is to “lose track of something.
keep track of
( آمار و ریاضیات ) مورد توجه قرار دادن - پردازش کردن - پی گیری و دنبال کردن
( آمار و ریاضیات ) مورد توجه قرار دادن - پردازش کردن - پی گیری و دنبال کردن
ثبت، ثبت کردن
ادامه دادن به فهمیدن اینکه چه اتفاقی برای کسی یا چیزی افتاده است
پیگیری کردن
کلمات دیگر: