کلمه جو
صفحه اصلی

keloid


(پزشکی: گوشت زیادی که در محل زخم به وجود می آید) فزونگوشت، کلوئید، برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید

انگلیسی به فارسی

برآمدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید میاید


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: keloidal (adj.)
• : تعریف: an excessive growth of new skin occurring in skin that has been injured or operated upon surgically; scar tissue.

• excessive growth of scar tissue (pathology)

جملات نمونه

1. Method: 30 cases of keloid were treated with MEBO Scar Lotion after liquid nitrogen refrigeration.
[ترجمه ترگمان]روش: ۳۰ مورد of با MEBO Scar Lotion بعد از یخچال نیتروژن مایع تیمار شدند
[ترجمه گوگل]روش: 30 مورد کلوئید با لوسیون MEBO Scar پس از تبرید نیتروژن مایع درمان شدند

2. The fibroblasts normal skinand keloid wereand their morphologies and growth kinetics were compared.
[ترجمه ترگمان]فیبروبلاست نرمال skinand با مورفولوژی و سینتیک رشد مقایسه شدند
[ترجمه گوگل]فیبروبلاست ها پوست طبیعی و کلوئید بودند و مورفولوژی آنها و سینتیک رشد آنها مقایسه شد

3. Methods We divided keloid into inertia type and active type clinically.
[ترجمه ترگمان]روش های ما keloid را به نوع اینرسی و نوع فعال تقسیم کردیم
[ترجمه گوگل]روش ها ما کلئوئید را به نوع آنزیم و نوع فعال بالینی تقسیم کردیم

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

5. Immunohistochemical staining showed increased expression of new formed, type I procollagen in keloid tissue.
[ترجمه ترگمان]رنگ آمیزی Immunohistochemical بیانگر افزایش بیان جدید، نوع I در بافت keloid بود
[ترجمه گوگل]رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمیایی نشان دهنده افزایش بیان پرولاکلان نوع I جدید در بافت کلوئید است

6. Conclusion: The satisfactory effect can be obtained by the comprehensive treatment for the facial keloid.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اثر رضایت بخش را می توان از طریق درمان جامع برای the صورت به دست آورد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: با توجه به درمان کامل کلوئید صورت می توان اثر رضایت بخشی را به دست آورد

7. Objective To explore causes for misdiagnosis and mistreatment of keloid in order to improve curative effect.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی علل for و بدرفتاری با keloid به منظور بهبود اثر درمانی
[ترجمه گوگل]هدف: برای کشف علل تشخیص اشتباه و بدرفتاری از کلوئید به منظور بهبود اثر درمانی

8. Objective To examine whether domestic - made PGA scaffold affects human tennocyte, keloid and skin fibroblast proliferation.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی این که آیا استفاده از داربست IN خانگی، tennocyte انسانی، keloid و سلول های فیبروبلاست انسانی را تحت تاثیر قرار می دهد یا خیر
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اینکه آیا داربست PGA داخلی ساخته شده بر روی تکثیر سلولهای انسانی، پلئود و پوست پوست تاثیر می گذارد

9. The aim of this review was to investigate the molecular and cellular pathobiology of keloid disease in relation to the normal wound healing process.
[ترجمه ترگمان]هدف از این بررسی بررسی the مولکولی و سلولی بیماری keloid در رابطه با فرآیند درمان زخم معمولی بود
[ترجمه گوگل]هدف از این بررسی بررسی پوسیدگی مولکولی و سلولی بیماری کلئوئید در ارتباط با روند بهبودی زخم طبیعی است

10. There are two commonly clinical types of excessive scaring, hypertrophic and keloid scar.
[ترجمه ترگمان]دو نوع متداول بالینی از scaring شدید، hypertrophic و keloid وجود دارد
[ترجمه گوگل]دو نوع معمول بالینی وجود دارد: ترس، بیش از حد، اسکار دهان و دندان

11. To observe the curative effect of CO 2 laser and medicine therapy for keloid.
[ترجمه ترگمان]برای مشاهده تاثیر درمانی of ۲ CO و درمان دارویی برای keloid
[ترجمه گوگل]برای مشاهده اثر درمانی لیزر CO 2 و درمان دارویی برای کلوئید

12. Overexpression of procollagen gene can cause the extraordinary increase of collagen's synthesis and therefore lead to the keloid and hypertrophic scar.
[ترجمه ترگمان]استفاده از ژن procollagen می تواند باعث افزایش فوق العاده سنتز کلاژن شود و در نتیجه منجر به جای زخم keloid و hypertrophic شود
[ترجمه گوگل]بیش از حد بیان ژن پروکلاژن باعث افزایش شدید سنتز کلاژن می شود و به همین دلیل منجر به زخم کلائید و هیپرتروفیک می شود

پیشنهاد کاربران

برآمدگی. برآمدگی در پوست که در جای آسیب دیده ایجاد میشود.


کلمات دیگر: