اسم مفعول فعل: lie، طبقه، قشرزمین، اختفاء در لباس عوضی
lain
اسم مفعول فعل: lie، طبقه، قشرزمین، اختفاء در لباس عوضی
انگلیسی به فارسی
قسمت سوم فعل Lie
انگلیسی به انگلیسی
( verb )
• : تعریف: past participle of lie
• lain is the past participle of some meanings of lie.
Infinitive: lie, Simple Past: lay
جملات نمونه
1. I had no sooner lain down than the telephone rang.
[ترجمه ترگمان]من زودتر از آن که تلفن زنگ بزند دراز نکشیده بودم
[ترجمه گوگل]من زودتر از تلفن زنگ زدم
[ترجمه گوگل]من زودتر از تلفن زنگ زدم
2. The church has lain empty and unused since 199
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۹۹ به بعد کلیسا خالی و بلااستفاده مانده است
[ترجمه گوگل]کلیسا از سال 199 خالی شده و استفاده نشده است
[ترجمه گوگل]کلیسا از سال 199 خالی شده و استفاده نشده است
3. The corpse had lain preserved in the soil for almost two millennia.
[ترجمه ترگمان]جسد دو هزار سال در خاک مانده بود
[ترجمه گوگل]جسد در حدود دو هزاره در خاک حفظ شده است
[ترجمه گوگل]جسد در حدود دو هزاره در خاک حفظ شده است
4. She had lain in bed for so long that her shoulder blades had become ulcerated.
[ترجمه ترگمان]مدتی دراز در بس تر دراز کشیده بود که shoulder her شده بود
[ترجمه گوگل]او تا به حال در رختخواب رفته بود که پره های شانه اش زخم شده بود
[ترجمه گوگل]او تا به حال در رختخواب رفته بود که پره های شانه اش زخم شده بود
5. She had lain there all night.
[ترجمه ترگمان]تمام شب آنجا خوابیده بود
[ترجمه گوگل]او تمام شب آنجا بود
[ترجمه گوگل]او تمام شب آنجا بود
6. They had lain on sleeping bags on the concrete floor.
[ترجمه ترگمان]آن ها روی کیسه های خواب روی کف سیمانی دراز کشیده بودند
[ترجمه گوگل]آنها روی کیسه خواب در کف بتونی قرار داشتند
[ترجمه گوگل]آنها روی کیسه خواب در کف بتونی قرار داشتند
7. Her talent might have lain dormant had it not been for her aunt's encouragement.
[ترجمه ترگمان]شاید استعداد او در خواب فرورفته بود، نه برای تشویق عمه اش
[ترجمه گوگل]استعداد او ممکن است در حال خوابیدن بوده باشد، اگر تشویق عمه او نبود
[ترجمه گوگل]استعداد او ممکن است در حال خوابیدن بوده باشد، اگر تشویق عمه او نبود
8. These machines have lain idle since the factory closed.
[ترجمه ترگمان]این ماشین ها از زمانی که کارخانه تعطیل شد بی کار مانده بودند
[ترجمه گوگل]از آنجا که کارخانه بسته شده است، این دستگاه ها بیکار می شوند
[ترجمه گوگل]از آنجا که کارخانه بسته شده است، این دستگاه ها بیکار می شوند
9. I've lain awake at nights, turning the problem over and over in my mind.
[ترجمه ترگمان]شب ها از خواب بیدار می شوم و مشکل را بارها و بارها در ذهنم مرور می کنم
[ترجمه گوگل]من شبها بیدار شدم، مشکل در ذهنم حل شد
[ترجمه گوگل]من شبها بیدار شدم، مشکل در ذهنم حل شد
10. Darwin's explanation of bright colour has lain dormant and untested for over a century.
[ترجمه ترگمان]توضیح داروین از رنگ های روشن برای بیش از یک قرن، راکد و آزمایش نشده است
[ترجمه گوگل]توضیح داروین از رنگ های روشن برای مدت بیش از یک قرن از خواب بیدار شده است
[ترجمه گوگل]توضیح داروین از رنگ های روشن برای مدت بیش از یک قرن از خواب بیدار شده است
11. She had lain in her bed for years, feigning illness and playing on the sympathy of her daughters.
[ترجمه ترگمان]سال ها در بس تر دراز کشیده بود و وانمود می کرد که بیماری دارد و با دلسوزی دخترانش بازی می کند
[ترجمه گوگل]او سال ها در بستر خود قرار داشت، بیماری را تحریک می کرد و با همدردی دخترانش بازی می کرد
[ترجمه گوگل]او سال ها در بستر خود قرار داشت، بیماری را تحریک می کرد و با همدردی دخترانش بازی می کرد
12. It's lain across the hill near Uffington for at least two thousand years.
[ترجمه ترگمان]حدود دو هزار سال در آن سوی تپه دراز کشیده شده است
[ترجمه گوگل]حداقل دو هزار سال در سراسر تپه در نزدیکی اوفتینگتون قرار دارد
[ترجمه گوگل]حداقل دو هزار سال در سراسر تپه در نزدیکی اوفتینگتون قرار دارد
13. She had lain on her bed at her farmhouse home on January 2 and put a double-barrelled shotgun to her head.
[ترجمه ترگمان]او در ماه ژانویه روی تختش دراز کشیده بود و یک تفنگ دولول را روی سرش گذاشته بود
[ترجمه گوگل]او در 2 ژانویه در رختخواب خود در مزرعه خود در خانه رخت بربسته و یک تفنگ دوباره ای را به سرش گذاشت
[ترجمه گوگل]او در 2 ژانویه در رختخواب خود در مزرعه خود در خانه رخت بربسته و یک تفنگ دوباره ای را به سرش گذاشت
14. She would have lain down except that the benches had iron arms every two feet.
[ترجمه ترگمان]او می توانست دراز بکشد، جز این که نیمکت ها روی هر دو پا حلقه آهنی داشتند
[ترجمه گوگل]او می توانست پایین بیافتد، به جز اینکه نیمکت هر دو پایه دستبند آهن داشت
[ترجمه گوگل]او می توانست پایین بیافتد، به جز اینکه نیمکت هر دو پایه دستبند آهن داشت
پیشنهاد کاربران
راه باریک
کلمات دیگر: