سوگواری کننده، سوگ دارنده، زاری کننده، ماتم گیر، مرثیه خوان
lamenter
سوگواری کننده، سوگ دارنده، زاری کننده، ماتم گیر، مرثیه خوان
انگلیسی به فارسی
لامنتر
انگلیسی به انگلیسی
• mourner, one who expresses sorrow
جملات نمونه
1. We lamented over our bad luck.
[ترجمه ترگمان]ما از بخت بد خود شکایت می کردیم
[ترجمه گوگل]ما از بدبختی ما ناراحت شدیم
[ترجمه گوگل]ما از بدبختی ما ناراحت شدیم
2. Ken began to lament the death of his only son.
[ترجمه ترگمان]کن شروع کرد به شکایت از مرگ تنها پسرش
[ترجمه گوگل]کن شروع به عذاب مرگ تنها پسر خود کرد
[ترجمه گوگل]کن شروع به عذاب مرگ تنها پسر خود کرد
3. The poem opens by lamenting the death of a young man.
[ترجمه ترگمان]این شعر با افسوس مرگ یک مرد جوان باز می شود
[ترجمه گوگل]شعر با مردن مرگ یک مرد جوان باز می شود
[ترجمه گوگل]شعر با مردن مرگ یک مرد جوان باز می شود
4. She's always lamenting the lack of sports facilities in town.
[ترجمه ترگمان]او همیشه از کمبود امکانات ورزشی در شهر تاسف می خورد
[ترجمه گوگل]او همیشه ناراحت نبودن امکانات ورزشی در شهر است
[ترجمه گوگل]او همیشه ناراحت نبودن امکانات ورزشی در شهر است
5. The nation lamented the death of its great war leader.
[ترجمه ترگمان]ملت از مرگ رهبر بزرگ جنگی خود شکایت داشت
[ترجمه گوگل]این ملت، مرگ رهبر بزرگ جنگ خود را تکرار کرد
[ترجمه گوگل]این ملت، مرگ رهبر بزرگ جنگ خود را تکرار کرد
6. Short pleasure, long lament.
[ترجمه ترگمان]لذت کوتاه، lament طولانی
[ترجمه گوگل]لذت کوتاه، طولانی گریه
[ترجمه گوگل]لذت کوتاه، طولانی گریه
7. Life without regret, dead things like a gust of wind; life without regret, it will still have to come; life need not be annoyed, anxious white hair to black; life need not be lamented, loss of self-confidence will lose everything!
[ترجمه ترگمان]زندگی بدون پشیمانی و زندگی بدون پشیمانی، زندگی بدون پشیمانی است؛ زندگی لازم نیست که از دست دادن موی سفید، نگران، از دست دادن اعتماد و اعتماد، همه چیز را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]زندگی بدون پشیمانی، چیزهای مرده مثل وزش باد؛ زندگی بدون پشیمانی، هنوز باید برود؛ زندگی نباید آزاردهنده باشد، موهای سفید اضافی به سیاه و سفید باشد؛ زندگی نیازی به شکایت ندارد، از دست دادن اعتماد به نفس همه چیز را از دست خواهد داد!
[ترجمه گوگل]زندگی بدون پشیمانی، چیزهای مرده مثل وزش باد؛ زندگی بدون پشیمانی، هنوز باید برود؛ زندگی نباید آزاردهنده باشد، موهای سفید اضافی به سیاه و سفید باشد؛ زندگی نیازی به شکایت ندارد، از دست دادن اعتماد به نفس همه چیز را از دست خواهد داد!
8. After a brief season of useful labour there,she fell asleep in Jesus,lamented by all who knew her.
[ترجمه ترگمان]پس از یک فصل کوتاهی از کاره ای مفیدی در آنجا به خواب رفت و از همه کسانی که او را می شناختند به خواب فرو رفت
[ترجمه گوگل]پس از یک فصل کوتاه کار مفید، در عیسی مسیح به خواب رفته بود، از همه کسانی که او را می شناختند، ترسید
[ترجمه گوگل]پس از یک فصل کوتاه کار مفید، در عیسی مسیح به خواب رفته بود، از همه کسانی که او را می شناختند، ترسید
9. A lone piper played a lament.
[ترجمه ترگمان]یک ساز تنها ناله و زاری کرد
[ترجمه گوگل]پیپر یک نفره بازی کرد
[ترجمه گوگل]پیپر یک نفره بازی کرد
10. The man has been lamenting over his foolish mistakes.
[ترجمه ترگمان]این مرد از اشتباه ات احمقانه خود شکایت کرده است
[ترجمه گوگل]این مرد بیش از اشتباهات احمقانه اش گریه کرده است
[ترجمه گوگل]این مرد بیش از اشتباهات احمقانه اش گریه کرده است
11. He is still lamenting for friends who died in the war.
[ترجمه ترگمان]او هنوز برای دوستانی که در جنگ کشته شده اند تاسف می خورد
[ترجمه گوگل]او هنوز هم برای دوستانی که در جنگ جان سپردند، گریه می کند
[ترجمه گوگل]او هنوز هم برای دوستانی که در جنگ جان سپردند، گریه می کند
12. She lamented the fact that manufacturers did not produce small packs for single-person households.
[ترجمه ترگمان]او ابراز تاسف کرد که تولید کنندگان بسته های کوچک برای خانواده های تک نفره تولید نمی کنند
[ترجمه گوگل]او از این واقعیت که تولید کنندگان بسته های کوچکی برای خانوارهای یک نفره تولید نکرده است شکایت کرد
[ترجمه گوگل]او از این واقعیت که تولید کنندگان بسته های کوچکی برای خانوارهای یک نفره تولید نکرده است شکایت کرد
13. We sat miserably in the pub, lamenting the fact that our dry clothes were a 60-mile bus journey away.
[ترجمه ترگمان]با درماندگی در کافه نشستیم و بر این حقیقت که لباس های خشک ما ۶۰ مایل با اتوبوس بود، افسوس می خوردیم
[ترجمه گوگل]ما نشستیم به طرز وحشیانه ای در میخانه، گول زدن این واقعیت که لباس های خشک ما یک سفر اتوبوس 60 مایل بود
[ترجمه گوگل]ما نشستیم به طرز وحشیانه ای در میخانه، گول زدن این واقعیت که لباس های خشک ما یک سفر اتوبوس 60 مایل بود
14. He lamented that people had expected too much of him too soon.
[ترجمه ترگمان]او اظهار تاسف نمود که مردم به زودی بیش از این از او انتظار دارند
[ترجمه گوگل]او شک داشت که مردم خیلی زود از او انتظار داشتند
[ترجمه گوگل]او شک داشت که مردم خیلی زود از او انتظار داشتند
کلمات دیگر: