(به ویژه تلویزیون کابلی) برای مشتریان معدودی برنامه پراکنی کردن، برنامه پراکنی محدود
narrowcast
(به ویژه تلویزیون کابلی) برای مشتریان معدودی برنامه پراکنی کردن، برنامه پراکنی محدود
انگلیسی به فارسی
(به‌ویژه تلویزیون کابلی) برای مشتریان معدودی برنامه پراکنی کردن
برنامه پراکنی محدود
برنامه‌ی پراکنده شده به طور محدود
narrowcast
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: narrowcasts, narrowcasting, narrowcast
حالات: narrowcasts, narrowcasting, narrowcast
• : تعریف: to transmit (a program), esp. by cable television, to a limited or specialized audience.
اسم ( noun )
• : تعریف: the act of narrowcasting, or a program that is narrowcast.
• network or program intended for specialized audience (opposite of broadcast)
transmit a program to an intended or limited and specialized audience (opposite of broadcast)
transmit a program to an intended or limited and specialized audience (opposite of broadcast)
پیشنهاد کاربران
پخش اختصاصی
انتشار اختصاصی
پخش محدود
پخش گوشه ای
انتشار اختصاصی
پخش محدود
پخش گوشه ای
narrowcast ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: ویژهپخش
تعریف: نوعی پخش پیام برای گیرندههای خاص
واژه مصوب: ویژهپخش
تعریف: نوعی پخش پیام برای گیرندههای خاص
کلمات دیگر: