کلمه جو
صفحه اصلی

mafia


(در سیسیل - ایتالیا) دولت ستیزی، سازمان سری دولت ستیز، مافیا، (امریکا و غیره - سازمان سری قاچاق مواد مخدر و فحشا که توسط ایتالیایی تباران اداره می شود) مافیا

انگلیسی به فارسی

مافیا


(در سیسیل - ایتالیا) دولت ستیزی، سازمان سری دولت ستیز، مافیا


(آمریکا و غیره - سازمان سری قاچاق مواد مخدر و فحشا که توسط ایتالیایی تباران اداره می‌شود) مافیا


(M کوچک) سازمان سری و قانون شکن (Maffia هم می‌نویسند)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: in the United States and elsewhere, a secretive criminal organization whose members are of Sicilian and Italian origin.

(2) تعریف: (l.c.) any controlling or dominating group.

• secret criminal organization which operates in the united states and italy and other countries; any small group that controls or dominates an organization or field (also maffia)
the mafia is a secret criminal organization that was founded in sicily and organizes many illegal activities in the united states.
people describe any criminal organization that operates in a similar way to the mafia as a mafia.

جملات نمونه

1. The government rushed through legislation aimed at Mafia leaders.
[ترجمه ترگمان]دولت از طریق قانونی که به رهبران مافیا مربوط می شود، یورش برد
[ترجمه گوگل]دولت از طریق قانون با هدف رهبران مافیا عجله کرد

2. He was snuffed out by the Mafia.
[ترجمه ترگمان] مافیا رو از دست داده بود
[ترجمه گوگل]او توسط مافیا خفه شده بود

3. The Mafia is by no means ignored by Italian television.
[ترجمه ...saba^_^] مافیا به هیچ وجه توسط تلویزیون ایتالیا نادیده گرفته نمی شود.
[ترجمه ترگمان]مافیا به هیچ وجه توسط تلویزیون ایتالیا مورد توجه قرار نمی گیرد
[ترجمه گوگل]مافیا به هیچ وجه توسط تلویزیون ایتالیا نادیده گرفته نشده است

4. He was rubbed out by the Mafia.
[ترجمه ترگمان]مافیا رو از دست داده بود
[ترجمه گوگل]او توسط مافیا از بین رفته بود

5. The Mafia has relaxed its grip on local businesses.
[ترجمه ترگمان]مافیا کنترل خود را بر روی تجارت های محلی رها کرده است
[ترجمه گوگل]مافیا کنترل خود را برای کسب و کارهای محلی راحت کرده است

6. It would be surprising were the Mafia not to have muscled in.
[ترجمه ترگمان]ممکنه باعث تعجب باشه که مافیا ما رو مجبور نمی کنه که وارد بدنش شده باشه
[ترجمه گوگل]تعجب آور بود که مافیا در عضله نیست

7. The gunman had been hired by a rival Mafia family to do the dirty deed.
[ترجمه ترگمان]تیرانداز با یک گروه مافیا که توسط یک گروه مافیا استخدام شده بود تا کار کثیف را انجام دهد، استخدام شده بود
[ترجمه گوگل]این تفنگدار توسط یک خانواده مافیایی رقیب برای انجام این کار کثیف استخدام شده بود

8. He was the victim of a mafia hit.
[ترجمه ترگمان] اون قربانی یه ضربه مافیا بود
[ترجمه گوگل]او قربانی یک مافیا شد

9. They are well-connected with the south-based education-reform mafia.
[ترجمه ترگمان]آن ها به خوبی با مافیای تحت اصلاحات مبتنی بر آموزش در جنوب ارتباط دارند
[ترجمه گوگل]آنها با مافیای اصلاحات آموزشی و اصلاحات جنوب ارتباط خوبی دارند

10. Politics is still dominated by the middle-class mafia.
[ترجمه ترگمان]سیاست هنوز تحت سلطه مافیای طبقه متوسط است
[ترجمه گوگل]سیاست همچنان تحت تاثیر مافیا طبقه متوسط ​​است

11. An alleged Mafia boss was acquitted last night.
[ترجمه ترگمان]یک رئیس مافیا در شب گذشته تبرئه شد
[ترجمه گوگل]رئیس مفتی مظنون در اواخر شب تبرئه شد

12. He swore to avenge himself on the mafia.
[ترجمه ترگمان]قسم خورد که انتقام خود را در مافیا بگیرد
[ترجمه گوگل]او قسم خورد که خود را در مافیای انتقام بگیرد

13. He thinks the Mafia are out to get him.
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کنه مافیا برای گرفتن اونه
[ترجمه گوگل]او فکر می کند که مافیا از او می خواهد

14. The town hall mafia will prevent this plan going through.
[ترجمه ترگمان]مافیای شورای شهر از این طرح جلوگیری خواهد کرد
[ترجمه گوگل]مافیا تالار شهرداری می تواند این طرح را از بین ببرد

15. He has success fully steered the Mafia through a seven-year crackdown.
[ترجمه ترگمان]او موفق شد مافیا را از طریق یک سرکوب هفت ساله به طور کامل هدایت کند
[ترجمه گوگل]او موفق شده است تا مافیا را از طریق یک سرکوب هفت ساله هدایت کند

پیشنهاد کاربران

طبق longman
گروهی قدرتمند از افرادِ داخل یک سازمان یا حرفه که از همدیگر حمایت و محافظت می کنند


کلمات دیگر: