کلمه جو
صفحه اصلی

nary


(محلی) نه، بدون، اصلا نه، اصلا نه nary a doubt بدون شک، n تایی

انگلیسی به فارسی

(محلی) نه، بدون، اصلا نه


ناری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) not any; never a; no.

- Nary a person could free the wagon from the mud.
[ترجمه ترگمان] هیچ کسی نمی تونه گاری رو از گل آزاد کنه
[ترجمه گوگل] ناری یک نفر می تواند واگن از گل را آزاد کند

• not; never; no (dialect)

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] n تایی

جملات نمونه

nary a doubt

بدون شک


1. nary a doubt
بدون شک

2. He spoke nary a word until we arrived.
[ترجمه ترگمان]او حتی یک کلمه هم حرف نزد تا اینکه ما رسیدیم
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که وارد نشود، یک کلمه نادیده گرفت

3. They said nary a word.
[ترجمه ترگمان]حتی یک کلمه هم حرف نمی زدند
[ترجمه گوگل]آنها یک کلمه را گفتند

4. The lawn is lush and green, with nary a brown spot to be seen.
[ترجمه ترگمان]چمن سبز و سرسبز است و هنوز هیچ spot در آن دیده نشده است
[ترجمه گوگل]چمن سرسبز و سبز است، با ناری یک نقط قهوه ای دیده می شود

5. The mayor declared with nary a blink.
[ترجمه ترگمان]شهردار در یک چشم به هم زدن اعلام کرد
[ترجمه گوگل]شهردار با صدای نوری اعلام کرد

6. If you're young with nary a wrinkle in sight, or if you just want to have fun with makeup rather than worry about whether it brings out your crow's feet, be as experimental as you'd like.
[ترجمه ترگمان]اگر شما جوان هستید، اما یک چین به چشم نمی خورد، یا اگر می خواهید با آرایش خود را سرگرم کنید تا نگران این باشید که پای کلاغ شما را بیرون بکشد، به عنوان آزمایشی که دوست دارید باشید
[ترجمه گوگل]اگر جوان هستید، با چشمان نای به چشم نگاه کنید، یا اگر فقط می خواهید از آرایش لذت ببرید تا اینکه نگران نباشید که آیا پای کلاغ خود را به ارمغان می آورد، به همان اندازه تجربی است که دوست دارید

7. The cancellation error is nonstatio nary with the frequency offset error′s influence and the classical adaptive cancellation filter cannot converge to desired weight.
[ترجمه ترگمان]خطای لغو نیز nary است که در آن اثر آفست فرکانس و فیلتر لغو تطابق پذیر کلاسیک نمی تواند به وزن مورد نظر همگرا باشد
[ترجمه گوگل]خطای لغو غیر فعال است با تأثیر خطای جبران افست و فیلتر فیلتر انطباق کلاسیک نمی تواند به وزن دلخواه همسان شود

8. A few moments later, I was gliding across the lake with nary a hitch or a stumble.
[ترجمه ترگمان]چند لحظه بعد، من در کنار دریاچه با یک مشکلی مواجه شده بودم
[ترجمه گوگل]چند لحظه بعد، من در طول دریاچه با ناراحتی یا سر و صدا پریدم

9. Do you live and breathe whatever the position is about?-Do you have the skills nary for this position?
[ترجمه ترگمان]تو زندگی می کنی و نفس می کشی که در این مورد چه خبره؟ تو مهارت این موقعیت رو نداری؟
[ترجمه گوگل]آیا شما زندگی می کنید و نفس می کشد هر چه موقعیت است در مورد؟ آیا شما مهارت های نیکی برای این موقعیت؟

10. With a view to preventing flour dust from explosion in feed mills, the author has determined and made a prelim nary study of its basic characteristics.
[ترجمه ترگمان]مولف با توجه به پیش گیری از گرد و غبار آرد در کارخانه های تغذیه، تصمیم گرفته است که یک مطالعه استثنایی از ویژگی های اساسی آن انجام دهد
[ترجمه گوگل]با توجه به جلوگیری از گرد و غبار آرد از انفجار در کارخانه های خوراک، نویسنده تعیین کرده و یک مطالعه پیشگیرانه از ویژگی های اساسی آن را انجام داده است

11. Even if the government works hard to keep such incendiary events out of the official media nary a month goes by without news of a desperate evictee taking drastic measures.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر دولت به سختی تلاش کند تا چنین رویداده ای incendiary را از رسانه های رسمی حفظ کند، در یک ماه، بدون اطلاع از اقدامات جدی و جدی اقدام به انجام اقدامات جدی می شود
[ترجمه گوگل]حتی اگر دولت به سختی کار کند تا یک ماه از وقوع چنین حوادث آتش زائی از رسانه های رسمی جلوگیری شود، بدون اطلاع از یک اخراج ناامید کننده اقدامات شدیدی صورت می گیرد

12. You'll traverse passageways littered with usable objects, yet nary an enemy to fling them at.
[ترجمه ترگمان]از راه های پر از اشیا هم عبور خواهی کرد، اما حتی یک دشمن هم وجود نخواهد داشت که آن ها را پرت کند
[ترجمه گوگل]شما عبور از جاده هایی را که با اشیاء قابل استفاده پوشانده می شوند عبور می دهید، با این حال می توانید یک دشمن را به آنها بچسبانید

13. Flash back to June 20 when Apple escorted reporters into a room, nary a block from here, filled with iPhone 4s fashioned in both black and white.
[ترجمه ترگمان]در روز ۲۰ ژوئن، زمانی که اپل خبرنگاران را به داخل یک اتاق هدایت کرد، هیچ یک از قطعات این جا وجود نداشت، که پر از iPhone ۴ بود که هم سیاه و هم سفید بود
[ترجمه گوگل]فلش به تاریخ 20 ژوئن هنگامی که اپل اسیر خبرنگاران را به یک اتاق، ناری بلوک از اینجا، پر از آیفون 4s مد شده در هر دو سیاه و سفید

14. He dove under the on - coming train and somehow escaped with nary a scratch.
[ترجمه ترگمان]او در قطار بعدی به پرواز درآمد و به طریقی با nary از آن فرار کرد
[ترجمه گوگل]او در زیر قطار آینده می کوبد و به نوعی از ابتدا با ناری فرار کرد

پیشنهاد کاربران

هیچ کسی

Nary a gun was found
هیچ تفنگی پیدا نشد
Nary=هیچ، هرگز


کلمات دیگر: