(بشکه ی کوچک که معمولا گنجایش آن از ده گالن کمتر است) چلیک، چلیک کوچک، پیپ
keg
(بشکه ی کوچک که معمولا گنجایش آن از ده گالن کمتر است) چلیک، چلیک کوچک، پیپ
انگلیسی به فارسی
چلیک کوچک،پیپ
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a small cask or barrel, usu. holding less than ten gallons.
• مشابه: barrel, cask, firkin, hogshead, puncheon
• مشابه: barrel, cask, firkin, hogshead, puncheon
- They brought up another keg of beer from the cellar.
[ترجمه ترگمان] یک بشکه آبجو دیگر از سرداب بالا آوردند
[ترجمه گوگل] آنها یک بوق دیگر از انبار را آورده بودند
[ترجمه گوگل] آنها یک بوق دیگر از انبار را آورده بودند
- They filled our glasses with root beer from a keg.
[ترجمه ترگمان] glasses رو با آبجو از یه بشکه پر کردن
[ترجمه گوگل] آنها عینک ما را با یک آبجو از ریشه آبجو پر کردند
[ترجمه گوگل] آنها عینک ما را با یک آبجو از ریشه آبجو پر کردند
• (2) تعریف: a unit of weight for nails equal to one hundred pounds.
• small barrel; unit of weight which equals 100 pounds (45 kg)
a keg is a small barrel used for storing something such as beer or other alcoholic drinks.
keg is a kind of beer which is kept under pressure in a metal barrel.
see also powder keg.
a keg is a small barrel used for storing something such as beer or other alcoholic drinks.
keg is a kind of beer which is kept under pressure in a metal barrel.
see also powder keg.
مترادف و متضاد
Synonyms: butt, cask, container, drum, firkin, hogshead, pipe, tub, tun, vat
barrel
جملات نمونه
a keg of beer
بشکهی آبجو
Beer sold by the keg.
آبجو که بشکهای فروخته میشود.
1. The corner saloon uses numerous kegs of beer on a Saturday night.
سالن کناری,بشکه های آبجو زیادی را شنبه شب ها مصرف می کند
2. Get a keg of nails, the carpenter shouted at me,
نجار سرم داد کشید و گفت یک بشکه میخ بیاور
3. It is obvious to me that the situation is filled with peril, a real powder keg if I ever saw one.
برای من روشن است که در شرایط خطرناکی هستم، به مانند یک بشکه باروت واقعی که تا به حال نظیرش را ندیده ام
4. a keg floated astern
بشکه ای در پس کشتی شناور بود.
5. a keg of beer
بشکه ی آبجو
6. he lifted the keg and began drinking from the bunghole
او بشکه را بلند کرد و از سوراخ آن شروع به نوشیدن کرد.
7. beer sold by the keg
آبجو که بشکه ای فروخته می شود.
8. We're sitting on a powder keg of racial tension in the city.
[ترجمه ترگمان]ما روی یک بشکه باروت از فشار نژادی در شهر نشسته بودیم
[ترجمه گوگل]ما در یک پودر تنش نژادی در شهر نشسته ایم
[ترجمه گوگل]ما در یک پودر تنش نژادی در شهر نشسته ایم
9. The bar tender tapped a new keg of beer.
[ترجمه ترگمان]بار نرم به یک بشکه آبجو فروشی ضربه زد
[ترجمه گوگل]منوی بارکد یک کباب از آبجو را خاموش کرد
[ترجمه گوگل]منوی بارکد یک کباب از آبجو را خاموش کرد
10. The new tax is a political powder keg which could result in widespread violence.
[ترجمه ترگمان]مالیات جدید یک بشکه باروت سیاسی است که می تواند منجر به خشونت گسترده شود
[ترجمه گوگل]مالیات جدید یک قاشق پلاستیکی است که می تواند موجب خشونت گسترده شود
[ترجمه گوگل]مالیات جدید یک قاشق پلاستیکی است که می تواند موجب خشونت گسترده شود
11. Not all keg beers are pasteurised.
[ترجمه ترگمان] همه آبجو و آبجو بدرد نمیخوره
[ترجمه گوگل]همه آبجو کباب پاستوریزه نیستند
[ترجمه گوگل]همه آبجو کباب پاستوریزه نیستند
12. The knife glinted and the keg fell away cleanly.
[ترجمه ترگمان]چاقو درخشید و بشکه تمیز شد
[ترجمه گوگل]چاقوی خیس شده و چاقو پاک می شود
[ترجمه گوگل]چاقوی خیس شده و چاقو پاک می شود
13. He was able to lift a keg of beer from the floor to the bar.
[ترجمه ترگمان]او می توانست یک بشکه آبجو را از کف اتاق به بار بیاورد
[ترجمه گوگل]او توانست یک کباب آبجو را از کف تا نوار بکشد
[ترجمه گوگل]او توانست یک کباب آبجو را از کف تا نوار بکشد
14. Cold storage and filtration for keg and bottled beers.
[ترجمه ترگمان]انبار و تصفیه آب برای آبجو و آبجو
[ترجمه گوگل]ذخیره سازی سرد و فیلتراسیون برای آبجو کباب و بطری
[ترجمه گوگل]ذخیره سازی سرد و فیلتراسیون برای آبجو کباب و بطری
15. Should they market keg beers under national brand names or should they return to localised brewing and brand names?
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها آبجو را تحت نام های تجاری ملی قرار دهند و یا باید به brewing محلی و نام های تجاری بازگردند؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها باید تحت نام های نام تجاری ملی آبجو را به فروش برسانند و یا باید به نام های دموکراتیک و نام تجاری محلی بازگردند؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها باید تحت نام های نام تجاری ملی آبجو را به فروش برسانند و یا باید به نام های دموکراتیک و نام تجاری محلی بازگردند؟
16. The place was a powder keg.
[ترجمه ترگمان]اونجا یه بشکه باروت بود
[ترجمه گوگل]این محل یک کوزه پودر بود
[ترجمه گوگل]این محل یک کوزه پودر بود
17. A keg, its rope cut.
[ترجمه ترگمان]یه بشکه، طناب - ه
[ترجمه گوگل]یک کج، طناب آن بریده شده است
[ترجمه گوگل]یک کج، طناب آن بریده شده است
18. They poured the wine from the keg into large jugs and began to drink in silence.
[ترجمه ترگمان]شراب را از بشکه خالی کردند و در سکوت نوشیدند
[ترجمه گوگل]آنها شراب را از کوزه به کوزه های بزرگ ریختند و شروع به نوشیدن در سکوت کردند
[ترجمه گوگل]آنها شراب را از کوزه به کوزه های بزرگ ریختند و شروع به نوشیدن در سکوت کردند
19. Haldane has a good price on a keg.
[ترجمه ترگمان]هالدین قیمت خوبی در بشکه دارد
[ترجمه گوگل]هالدین قیمت خوبی در یک کابینه دارد
[ترجمه گوگل]هالدین قیمت خوبی در یک کابینه دارد
پیشنهاد کاربران
بشکه مشروب ،
A unit of weight used for nails, equal to 100 pounds
جعبه:
Small barrel
Small barrel
The corner saloon uses numerous kegs of beer on a Saturday night.
میفروشی نبش کلی بشکه آبجو تنها برای یه شب شنبه خالی می کنه.
Saloon: تالار، میخانه
میفروشی نبش کلی بشکه آبجو تنها برای یه شب شنبه خالی می کنه.
Saloon: تالار، میخانه
بشکه کوچک بویژه برای نگهداری مشروب
A small barrel
A container for liquids, especially beer. A keg typically holds less than thirty gallons.
Two men were fighting over a keg of beer
A small barrel
A container for liquids, especially beer. A keg typically holds less than thirty gallons.
Two men were fighting over a keg of beer
کلمات دیگر: