کلمه جو
صفحه اصلی

lag behind

انگلیسی به انگلیسی

• be unable to keep up, move at a slower pace than others

جملات نمونه

1. If we lag behind other nations in economy, we will be thrown into a passive position.
[ترجمه ترگمان]اگر ما پشت سر ملت های دیگر در اقتصاد عقب افتاده باشیم، به یک موضع منفعلانه تبدیل خواهیم شد
[ترجمه گوگل]اگر ما کشورهای دیگر را در اقتصاد عقب نیندازیم، به یک موضع منفعل تبدیل خواهیم شد

2. Several players began to lag behind even at the beginning of the race.
[ترجمه ترگمان]چند بازیکن شروع به عقب کشیدن پشت سر هم در ابتدای مسابقه کردند
[ترجمه گوگل]چندین بازیکن حتی در ابتدای مسابقه شروع به عقب نشینی کردند

3. Grandma always lag behind when we go for a walk.
[ترجمه ترگمان]مامان بزرگ همیشه وقتی قدم میزنه عقب میفته
[ترجمه گوگل]مادربزرگ همیشه برای عقب رفتن به عقب عقب می افتد

4. Why does she always lag behind others when we're out for a walk?
[ترجمه ترگمان]چرا همیشه پشت سر دیگران فرار می کند وقتی که ما برای پیاده روی بیرون می رویم؟
[ترجمه گوگل]چرا او همیشه برای عقب نشینی از پشت دیگران عقب است؟

5. As conceit makes one lag behind, so modesty helps one make progress.
[ترجمه ترگمان]این غرور باعث می شود که یک تاخیر عقب بیفتد، بنابراین تواضع به فرد کمک می کند تا پیشرفت کند
[ترجمه گوگل]همانطور که فطرت باعث عقب ماندگی می شود، به طوری که مقید بودن به پیشرفت کمک می کند

6. If your payments of rent lag behind, you will be asked to leave.
[ترجمه ترگمان]اگر پرداخت های اجاره عقب افتاده را پشت سر بگذارید، از شما خواسته می شود که بروید
[ترجمه گوگل]اگر پرداخت های اجاره بهای عقب افتاده شما از شما خواسته شود که ترک کنید

7. The elder people and children always lag behind when we go for a walk.
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم و بچه ها وقتی برای پیاده روی می روند پشت سر هم عقب می مانند
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما برای پیاده روی برویم، افراد سالخورده و کودکان همیشه عقب مانده اند

8. Britain's economic development must lag behind that of almost every other industrial nation.
[ترجمه ترگمان]توسعه اقتصادی بریتانیا باید پشت سر هر کشور صنعتی دیگری عقب افتاده باشد
[ترجمه گوگل]توسعه اقتصادی بریتانیا باید از تقریبا هر کشوری دیگر صنعتی عقب مانده باشد

9. Let not a single classmate lag behind.
[ترجمه ترگمان]بگذارید یک همکلاسی واحد عقب نباشد
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید یک همکلاسی عقب مانده باشد

10. We started walking faster, not wanting to lag behind the rest of the group.
[ترجمه ترگمان]ما تندتر راه می رفتیم، نمی خواستیم در عقب گروه عقب برویم
[ترجمه گوگل]ما شروع به راه رفتن سریع تر کردیم و نمی خواستیم بقیه گروه را عقب بکشیم

11. This was because according to Morgan kin terms lag behind.
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل بود که به گفته مورگان، تاخیر در عقب
[ترجمه گوگل]این به این دلیل بود که با توجه به شرایط مورگان کین عقب مانده است

12. Therapeutics may lag behind, possibly for decades, so I will abstain from discussing these aspects here.
[ترجمه ترگمان]درمان ممکن است پشت سر هم بماند، احتمالا برای دهه ها، بنابراین من از بحث در مورد این جنبه ها در اینجا خودداری خواهم کرد
[ترجمه گوگل]درمان ممکن است تا دهه ها پشت سر گذاشته شود، بنابراین من از بحث در مورد این جنبه ها در اینجا پرهیز نخواهم کرد

13. This one tide won't lag behind because of ours and backwater.
[ترجمه ترگمان]این یکی فقط به خاطر ما و آب ما عقب مونده
[ترجمه گوگل]این یک جزر و مد به خاطر ما و آب زیرزمینی پشت نمیکند

14. Be modest and prudent, never lag behind!
[ترجمه ترگمان]فروتن و محتاط باشید، هرگز عقب نروید!
[ترجمه گوگل]بی تردید و محتاط باشید، هرگز عقب نشینی نکنید!

15. In steel production, they lag behind the rest of Europe.
[ترجمه ترگمان]در تولید فولاد، آن ها پشت بقیه اروپا هستند
[ترجمه گوگل]در تولید فولاد، آنها نسبت به بقیه اروپا عقب مانده اند

پیشنهاد کاربران

عقب افتادن

عقب ماندن

کند عمل کردن، عقب ماندن یا افتادن، جا ماندن، لفت دادن


کلمات دیگر: