کلمه جو
صفحه اصلی

second banana


(خودمانی)، (نمایش های فکاهی) بازیکن دوم (در برابر: بازیکن اول top banana)

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) (نمایش‌های فکاهی) بازیکن دوم (در برابر: بازیکن اول top banana)


(عامیانه) (آدم) فرعی، ثانوی، کم اهمیت، دونپایه


موز دوم


مترادف و متضاد

sidekick


Synonyms: assistant, chorus, deputy, runnerup, second fiddle, second-rater, second string, substitute, supporting role


جملات نمونه

1. He always plays second banana in the basketball matches.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مسابقات بسکتبال شرکت می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه موز دوم را در مسابقات بسکتبال بازی می کند

2. I always play second banana to her.
[ترجمه عباس] من همیشه اولویت دوم او هستم.
[ترجمه ترگمان]من همیشه برای او نقش موز دوم بازی می کنم
[ترجمه گوگل]من همیشه موز دوم را برای او بازی می کنم

3. "We had twins, so I didn't become second banana, I was third banana, " says Michael Schaus of Greenwich, Connecticut, father of Caroline and Virginia, now "That was to be expected.
[ترجمه ترگمان]مایکل Schaus از گرینویچ، Connecticut، پدر کارولین و ویرجینیا، گفت: \" ما دوقلو داشتیم، بنابراین در سال سوم موز شدم \"
[ترجمه گوگل]مایکل شواس از گرینویچ، کانکتیکات، پدر کارولین و ویرجینیا می گوید: 'ما دوقلو داشتیم، بنابراین من دوساله موز نبودم، من موز سوم بودم ' این انتظار می رود

4. And this malevolent second banana knows how to do this because. . .
[ترجمه ترگمان]و این موز دوم هم میدونه چطوری این کار رو بکنه، چون
[ترجمه گوگل]و این موز دوم بدخواه می داند که چگونه این کار را می کند

5. He just is a second banana in that burlesque.
[ترجمه ترگمان] اون فقط یه موز دوم توی اون رقاص - ه
[ترجمه گوگل]او فقط موز دوم در آن Burlesque است

6. In the world of venture capital, tech is the movie star and life sciences the second banana.
[ترجمه ترگمان]در دنیای سرمایه گذاری، تکنولوژی، ستاره سینما و علوم زندگی دومین موز است
[ترجمه گوگل]در جهان سرمایه سرمایه گذاری، تکنولوژی ستاره فیلم و علوم زندگی دوم موز است


کلمات دیگر: