1. I pummel myself with my fists, hard, a dozen times.
[ترجمه ترگمان]با مشت به خودم فشار می آورم، سخت، چندین بار
[ترجمه گوگل]من خودم را با مشت های خودم، سخت، ده بار
2. Whining jet engines pummel airline passengers with a mind-numbing 75 to 80 decibels of noise.
[ترجمه ترگمان]موتورهای جت Whining مسافران خطوط هوایی را با بی حسی ۷۵ تا ۸۰ دسی بل در صدا قطع می کنند
[ترجمه گوگل]موتورهای جت برقی، مسافران خطوط هوایی را با 75 تا 80 دسی بل صدای ذهنی محو می کنند
3. As it spread, markets started to pummel European banks and insurers for their exposure to what could prove to be one of the worst sovereign debt disasters ever.
[ترجمه ترگمان]همانطور که پخش شد، بازارها شروع به pummel بانک های اروپایی و بیمه گران برای مواجهه با آنچه که ممکن است یکی از بدترین فجایع بدهی در گذشته باشد، آغاز کردند
[ترجمه گوگل]با گسترش آن، بازارهای شروع به خراب کردن بانک های اروپایی و بیمه گران برای قرار گرفتن در معرض آن کردند که می تواند یکی از بدترین بلایای بدهی دولتی باشد
4. Improved Pummel, a Fury talent, will cause a successful interrupt to generate 10/20 Rage.
[ترجمه ترگمان]بهبود pummel، یک استعداد روانی، باعث ایجاد یک وقفه موفق برای تولید خشم ۱۰ سپتامبر خواهد شد
[ترجمه گوگل]بهبود Pummel، استعداد خشم، موجب وقفه موفق برای تولید 10/20 خشم خواهد شد
5. Pummel now only has one rank and no longer causes damage.
[ترجمه ترگمان]pummel فقط یک درجه داره و دیگه باعث آسیب نمیشه
[ترجمه گوگل]Pummel در حال حاضر تنها یک رتبه دارد و دیگر باعث آسیب نمی شود
6. Intense hurricane winds pummel the shoreline.
[ترجمه ترگمان]باده ای شدید و شدید خط ساحلی را از بین می برد
[ترجمه گوگل]بادهای شدید طوفان ساحل را فریاد می زنند
7. I am dying for a chance to pummel that guy.
[ترجمه ترگمان]من دارم برای اینکه این یارو رو گول بزنم می میرم
[ترجمه گوگل]من برای شانس آوردن آن مرد میمیرم
8. Meanwhile, foreclosures continue to pummel the mortgage firms with big losses.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، املاک سلب مالکیت املاک دارای خسارت های سنگینی هستند
[ترجمه گوگل]در همین حال، سلب حق اقامه دعوی به شرکت های وام مسکن با زیان های بزرگی ادامه می دهد
9. Treat your body like a dartboard and pummel it with bad habits, and you won't have energy for fun.
[ترجمه ترگمان]با بدن خود مانند a رفتار کنید و آن را با عادات بد ترکیب کنید، و برای سرگرمی انرژی نخواهید داشت
[ترجمه گوگل]بدن خود را مانند یک جعبه دندانه دار درمان کنید و آن را با عادت های بد تغذیه کنید و برای سرگرمی انرژی نداشته باشید
10. For a full-service luxurious getaway that won't completely pummel your eco-conscience, the Amaryllis Beach Resort in Christ Church, Barbados, West Indies, may be the ticket.
[ترجمه ترگمان]برای یک سفر پر از خدمات لوکس که به طور کامل وجدان شما را تحت تاثیر قرار نمی دهد، تفریحگاه ساحل Amaryllis در کلیسای مسیح، باربادوس، هند غربی، ممکن است جریمه باشد
[ترجمه گوگل]برای بیداری پر جنب و جوش کامل که به طور کامل جوک های زیست محیطی شما را نادیده نگیرد، توچال Amaryllis Beach در کلیسای مریخ، باربادوس، غرب اندی ممکن است بلیط باشد
11. While the Democrats pummel each other John McCain, the presumptive Republican nominee, swans around the country burnishing his reputation.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دموکرات ها یکدیگر را به جان مک کین، نامزد احتمالی جمهوری خواه، می کنند، قوها در سراسر کشور آوازه خود را حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]در حالی که دموکراتها یکدیگر را جان مک کین، نامزد جمهوریخواهان احتمالی، در سراسر کشور، دروغ می گویند
12. Ali leaned against the ropes and allowed Foreman to pummel him.
[ترجمه ترگمان]علی به طناب تکیه داد و به فورمن اجازه داد که او را ببیند
[ترجمه گوگل]علی علیه طنابها ایستاد و اجازه داد فرمان را به او ببندد
13. But sometimes she thought Perdita had created Agnes for something to pummel.
[ترجمه ترگمان]اما بعضی وقت ها فکر می کرد که Perdita اگنس را برای چیزی به pummel آفریده بود
[ترجمه گوگل]اما گاهی اوقات او فکر می کرد که پرتیا آگنس را برای چیزی ساخته است
14. Ali shocked his trainers and the sports world by leaning against the ropes and allowing Foreman to pummel him.
[ترجمه ترگمان]علی مربیان خود و دنیای ورزش را با تکیه به طناب تکان داد و به فورمن اجازه داد تا او را فریب دهد
[ترجمه گوگل]علی با تمرکز بر روی طناب ها و اجازه دادن به فریمن را به او زد