کلمه جو
صفحه اصلی

puisne


معنی : مادون، مادون، بعدی، نارسا
معانی دیگر : (انگلیس)، دون پایه، کارمند جز، بعدا، ضعیف

انگلیسی به فارسی

(حقوق) بعدا، بعدی، ضعیف، نارسا، مادون


کودکی، مادون، نارسا، بعدی


انگلیسی به انگلیسی

• junior, inferior in rank (law)

مترادف و متضاد

مادون (اسم)
subordinate, sub, puisne, subaltern

مادون (صفت)
subordinate, subject, subservient, behindhand, subjacent, puisne, subaltern, subordinative

بعدی (صفت)
subsequent, further, future, puisne, ulterior, latter, latest

نارسا (صفت)
incommensurate, tuneless, puisne, unfledged, inexpressive, unexpressive, insufficient, inaudible

جملات نمونه

1. The mortgagee registers a puisne mortgage.
[ترجمه ترگمان]The یه رهن خونه رو ثبت می کنه
[ترجمه گوگل]وام مسکن ثبت نام یک وام مسکن

2. Dongxiang advised farmers puisne Yin Shu-sections, even the names of the state lai father and brother, age of book.
[ترجمه ترگمان]Dongxiang به کشاورزان \"یین شو\"، حتی نام پدر و برادر، عصر کتاب، توصیه کرد
[ترجمه گوگل]Dongxiang توصیه به کشاورزان شاخه یین Shu-sections، حتی نام پدر پدر و برادر دولت، سن کتاب

3. In our investing experiment that it was come with a puisne at Northwestern, she's now an assistent professor there people saw options, two Stocks and a Bond.
[ترجمه ترگمان]در تجربه سرمایه گذاری ما که با a در نورث Northwestern آمده، او اکنون یک استاد assistent است که در آنجا گزینه هایی را مشاهده کرده است، دو سهام و یک باند
[ترجمه گوگل]در آزمایش سرمایه گذاری ما که با یک نانوائی در شمال غرب قرار داشت، او اکنون یک استاد ممتاز است که مردم آنها گزینه ها، دو سهام و یک باند را می بینند

4. The so-called Tsukuda in practice and Mita same, and Mita with a military color, Tsukuda then have a civilian character of the specific matters by local puisne, clerks to administered.
[ترجمه ترگمان]پس از آن به اصطلاح Tsukuda در عمل و Mita، و Mita با یک رنگ نظامی، Tsukuda بعد از آن، یک شخصیت غیر نظامی از موضوعات خاص توسط puisne محلی و کارمندان اداره می شود
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب Tsukuda در عمل و Mita همان، و Mita با رنگ نظامی، Tsukuda پس از آن دارای شخصیت غیر نظامی از مسائل خاص توسط pisne محلی، کارمند اداری

5. The Maximum Number of Judges Order 1970 fixed the maximum number of puisne judges of the High Court at 7
[ترجمه ترگمان]حداکثر تعداد قاضیان در سال ۱۹۷۰ حداکثر تعداد of قاضی دادگاه عالی را تعیین کرد
[ترجمه گوگل]حداکثر تعداد قضات در سال 1970 حداکثر تعداد قضات دیوان عالی دادگاه عالی را در 7 سال تعیین کرد

6. Results After the analysis of multiple factors, the dangerous factors were puisne, often rheum, chronic respiratory disease history, bad healthy and so on.
[ترجمه ترگمان]نتایج پس از تجزیه و تحلیل عوامل چندگانه، عوامل خطرناکی puisne، اغلب rheum، سابقه بیماری تنفسی مزمن، سلامت بد و غیره بودند
[ترجمه گوگل]نتایج پس از تجزیه و تحلیل عوامل متعدد، عوامل خطرناکی مانند بیماری مزمن، اغلب روماتیسم، بیماری مزمن تنفسی، بدی سالم و غیره بود


کلمات دیگر: