(verb transitive) در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
outmanoeuvre
(verb transitive) در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
انگلیسی به فارسی
در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
outmanoeuvre
انگلیسی به انگلیسی
• evade by moving faster; move into a superior position; outwit, outsmart; be superior in handling and maneuvering
to outmanoeuvre someone means to gain an advantage over them in a particular situation by behaving in a clever or skilful way.
to outmanoeuvre someone means to gain an advantage over them in a particular situation by behaving in a clever or skilful way.
جملات نمونه
1. He believed he could outmanoeuvre and trap the English king.
[ترجمه ترگمان]او معتقد بود که می تواند outmanoeuvre و شاه انگلیس را به دام بیندازد
[ترجمه گوگل]او معتقد بود که او میتواند شاهزاده انگلیس را غارت کند و دامن بزند
[ترجمه گوگل]او معتقد بود که او میتواند شاهزاده انگلیس را غارت کند و دامن بزند
2. He was completely outmanoeuvred in his campaign to win the support of other ministers.
[ترجمه ترگمان]او به طور کامل در مبارزات انتخاباتی خود غرق شده بود تا حمایت سایر وزیران را به دست آورد
[ترجمه گوگل]او در مبارزات انتخاباتی خود به طور کامل فرمانبردار بود تا به حمایت دیگر وزرا برود
[ترجمه گوگل]او در مبارزات انتخاباتی خود به طور کامل فرمانبردار بود تا به حمایت دیگر وزرا برود
3. The president has so far managed to outmanoeuvre his critics.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور تا کنون توانسته بود منتقدان خود را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور تا به حال موفق به outmanoeuvre منتقدان خود
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور تا به حال موفق به outmanoeuvre منتقدان خود
4. In the negotiations, he outmanoeuvred his rivals by offering a higher price.
[ترجمه ترگمان]در مذاکرات، او با ارائه یک قیمت بالاتر، رقیبان خود را شکست داد
[ترجمه گوگل]در مذاکرات او رقبای خود را با ارائه قیمت بالاتر، از بین برد
[ترجمه گوگل]در مذاکرات او رقبای خود را با ارائه قیمت بالاتر، از بین برد
5. We were outmanoeuvred and outfought throughout the winter campaign.
[ترجمه ترگمان]ما در سراسر جنگ زمستان outmanoeuvred و outfought بودیم
[ترجمه گوگل]ما در طول مبارزات انتخاباتی زمستان از دستمان خارج شدیم
[ترجمه گوگل]ما در طول مبارزات انتخاباتی زمستان از دستمان خارج شدیم
6. The team was outmanoeuvred physically and mentally.
[ترجمه ترگمان]این تیم جسما و روحا outmanoeuvred بود
[ترجمه گوگل]این تیم فیزیکی و ذهنی بود
[ترجمه گوگل]این تیم فیزیکی و ذهنی بود
7. In July Namaliu outmanoeuvred opposition leader Paias Wingti yet again in a vote of no confidence.
[ترجمه ترگمان]در ماه ژوئیه، رهبر مخالفان outmanoeuvred Paias Wingti مجددا به رای عدم اعتماد رای داد
[ترجمه گوگل]در ماه ژوئیه، Namaliiu Paias Wingti، رهبر مخالفان را در یک رأی اعتماد به نفس نادیده گرفت
[ترجمه گوگل]در ماه ژوئیه، Namaliiu Paias Wingti، رهبر مخالفان را در یک رأی اعتماد به نفس نادیده گرفت
8. Aware of being outmanoeuvred she pauses, then gives in, clambering out, water trickling down, darkening the boards.
[ترجمه ترگمان]با وجود این که از این امر آگاه است، مکث می کند، سپس دست و پا می زند و بیرون می رود و آب از زمین سرازیر می شود و تخته را به تاریکی فرو می برد
[ترجمه گوگل]آگاه است که از دست رفته او را متوقف می کند، پس از آن می آید، clattering، آب تریکل کردن، تیره کردن تخته ها
[ترجمه گوگل]آگاه است که از دست رفته او را متوقف می کند، پس از آن می آید، clattering، آب تریکل کردن، تیره کردن تخته ها
9. Better prepared and more aggressive, he unexpectedly outmanoeuvred the prime minister.
[ترجمه ترگمان]به طور غیر منتظره از وزیر اول دفاع کرد و گفت: بهتر است آمادگی بیشتری داشته باشید
[ترجمه گوگل]او آماده تر و مهاجم تر شد، او به طور غیرمنتظره نخست وزیر را نابود کرد
[ترجمه گوگل]او آماده تر و مهاجم تر شد، او به طور غیرمنتظره نخست وزیر را نابود کرد
10. Now Jim is hoping to out-manoeuvre the yobs with his latest set of wheels - a special edition Triumph Trident motorbike.
[ترجمه ترگمان]حالا \"جیم\" امیدوار است با آخرین مجموعه از چرخ ها حرکت کند - یک نسخه ویژه از موتور سیکلت ترایدنت
[ترجمه گوگل]در حال حاضر جیم امیدوار است که مانور یوپ با آخرین مجموعه از چرخ ها - نسخه ویژه موتور سیکلت Triumph Trident
[ترجمه گوگل]در حال حاضر جیم امیدوار است که مانور یوپ با آخرین مجموعه از چرخ ها - نسخه ویژه موتور سیکلت Triumph Trident
11. But most of all he must be a tactical genius able to out-manoeuvre the opposition at a moment's notice.
[ترجمه ترگمان]اما بیشتر از همه باید یک نابغه تاکتیکی باشد که در یک لحظه متوجه مخالفت شود
[ترجمه گوگل]اما مهمتر از همه، او باید یک نابغه تاکتیکی باشد که بتواند لحظه ای متوجه اپوزیسیون شود
[ترجمه گوگل]اما مهمتر از همه، او باید یک نابغه تاکتیکی باشد که بتواند لحظه ای متوجه اپوزیسیون شود
12. The Labour Party is out-manoeuvring the free marketeers.
[ترجمه ترگمان]حزب کارگر خارج از کار است
[ترجمه گوگل]حزب کارگر مارکتین آزاد را مانور می دهد
[ترجمه گوگل]حزب کارگر مارکتین آزاد را مانور می دهد
13. Galileo was able to outmanoeuvre his rival in the fruitless game of the invention of adhoc devices for the protection of theories.
[ترجمه ترگمان]گالیله قادر بود رقیب خود را در بازی بی ثمر اختراع وسایل adhoc برای حفاظت از نظریه ها رهبری کند
[ترجمه گوگل]گالیله توانست رقیب خود را در بازی بی نظیر اختراع دستگاه های adhoc برای حفاظت از نظریه ها بیفزاید
[ترجمه گوگل]گالیله توانست رقیب خود را در بازی بی نظیر اختراع دستگاه های adhoc برای حفاظت از نظریه ها بیفزاید
14. Both Intesa and Sanpaolo managed to outmanoeuvre big, predatory shareholders to join forces.
[ترجمه ترگمان]هم Intesa و هم Sanpaolo توانستند از سهامداران predatory برای پیوستن به نیروهای خود استفاده کنند
[ترجمه گوگل]هر دو Intesa و Sanpaolo توانستند بزرگترین سهامداران سرکش را برای پیوستن به نیروهای خود بیافزایند
[ترجمه گوگل]هر دو Intesa و Sanpaolo توانستند بزرگترین سهامداران سرکش را برای پیوستن به نیروهای خود بیافزایند
پیشنهاد کاربران
پیش دستی کردن، رو دست زدن، رو دست بلند شدن، غافلگیر کردن، سبقت گرفتن/جستن، پیشی گرفتن/جستن، پیش افتادن، برتری یافتن
کلمات دیگر: