کلمه جو
صفحه اصلی

open out


1- گسترده کردن یا شدن، بزرگ تر کردن یا شدن 2- پیشرفت کردن، ترقی کردن

جملات نمونه

1. A fine perspective opened out before us.
[ترجمه ترگمان]یک چشم انداز خوب قبل از ما باز شد
[ترجمه گوگل]چشم انداز خوب پیش از ما باز است

2. The flowers opened out when spring was coming.
[ترجمه ترگمان]وقتی بهار فرا رسید، گل ها باز شدند
[ترجمه گوگل]هنگامی که بهار آمد، گلها باز شد

3. This passage opens out somewhere outside the forest.
[ترجمه ترگمان]این راهرو یک جایی خارج از جنگل باز می شود
[ترجمه گوگل]این قسمت در جایی خارج از جنگل باز می شود

4. The view opened out in front of us as the fog cleared.
[ترجمه ترگمان]وقتی که مه برطرف شد، منظره جلوی ما باز شد
[ترجمه گوگل]این دیدگاه در مقابل ما به عنوان مه شناسایی شده است

5. As I climbed higher a wonderful view opened out before me.
[ترجمه ترگمان]همان طور که بالاتر می رفتم منظره عجیبی در مقابلم بود
[ترجمه گوگل]همانطور که بالا رفتم یک نمای فوق العاده پیش از من باز شد

6. It is nice to see Mary opening out at a party for change.
[ترجمه ترگمان]دیدن ماری برای تغییر در مهمانی خیلی خوب است
[ترجمه گوگل]خوشحالم که مری را در یک مهمانی میبینم که برای تغییر است

7. They opened out the nets to their full extent .
[ترجمه ترگمان]آن ها تور را تا حد کمال باز کردند
[ترجمه گوگل]آنها به طرز گسترده ای از شبکه ها را باز کردند

8. Beyond the forest the path opened out into a track.
[ترجمه ترگمان]در آن سوی جنگل راه باز شد
[ترجمه گوگل]فراتر از جنگل راه به راه افتاده است

9. I opened out the map and laid it on the table.
[ترجمه ترگمان]نقشه را بیرون کشیدم و روی میز گذاشتم
[ترجمه گوگل]من نقشه را باز کردم و روی میز گذاشتم

10. She opened out a lot while she was staying with us.
[ترجمه ترگمان]وقتی که با ما بود خیلی چیزا رو باز کرد
[ترجمه گوگل]او در حالی که با ما ماند، باز کرد

11. Business has been opening out recently.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار اخیرا افتتاح شده است
[ترجمه گوگل]کسب و کار اخیرا افتتاح شده است

12. Open out the newspaper so that we can all see the photograph.
[ترجمه ترگمان]روزنامه را باز کنید تا همه ما بتوانیم عکس را ببینیم
[ترجمه گوگل]روزنامه را باز کنید تا بتوانیم عکس را ببینیم

13. The river turns around the corner and suddenly opens out into a lake.
[ترجمه ترگمان]رودخانه در گوشه ای می چرخد و ناگهان در یک دریاچه باز می شود
[ترجمه گوگل]رودخانه در اطراف گوشه چرخید و ناگهان به دریاچه باز می شود

14. The mine is waiting for opening out.
[ترجمه ترگمان]معدن منتظر باز شدن است
[ترجمه گوگل]معدن در انتظار باز کردن است

15. The road opened out into a dual carriageway.
[ترجمه ترگمان]جاده به a دوگانه باز می شد
[ترجمه گوگل]جاده به دوچرخه سواری راه مییابد

پیشنهاد کاربران

گسترده شد
He had not been frightened by the world of sight that had opened out to him.


کلمات دیگر: