کلمه جو
صفحه اصلی

purvey


معنی : تهیه کردن، سورسات تهیه کردن
معانی دیگر : (به ویژه آذوقه) دادن، تامین کردن، در اختیار گذاشتن، تدارک، تهیه اذوقه، تهیه سورسات

انگلیسی به فارسی

تهیه، تدارک، تهیه اذوقه، تهیه سورسات، تهیه کردن،سورسات تهیه کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: purveys, purveying, purveyed
• : تعریف: to supply or provide (food, drink, or other provisions).
مشابه: cater, provide, provision

- They say the shop owner purveys gossip as much as goods.
[ترجمه ترگمان] می گویند صاحب مغازه هم به اندازه کافی وراجی می کند
[ترجمه گوگل] آنها می گویند صاحب مغازه شلوغ prives ها تا آنجا که کالا

• provide, supply, furnish with
if you purvey something such as information, you tell it to people; a formal word.
if someone purveys goods or services, they provide them; a formal word.

مترادف و متضاد

تهیه کردن (فعل)
get, process, supply, afford, administer, cater, provide, furnish, purvey, administrate, harness, put out

سورسات تهیه کردن (فعل)
purvey

جملات نمونه

1. The prime minister's speech was intended to purvey a message of optimism.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی نخست وزیر در نظر گرفته شد تا پیام خوش بینی را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]سخنرانی نخست وزیر در نظر گرفته شده بود تا یک پیام خوش بینی ارائه کند

2. They have two restaurants that purvey dumplings and chicken noodle soup.
[ترجمه ترگمان]دوتا رستوران دارن که پوره سیب زمینی و سوپ مرغ فراهم می کنن
[ترجمه گوگل]آنها دو رستوران دارند که dumplings و سوپ رشته فرنگی را ترجیح می دهند

3. People fake expertise about it, use it to purvey fakery and may even fake their own identities.
[ترجمه ترگمان]افراد متخصص در مورد آن استفاده می کنند، از آن برای purvey fakery استفاده می کنند و حتی ممکن است هویت خودشان را جعل کنند
[ترجمه گوگل]افراد در مورد آن جعلی هستند، از آن برای استفاده فاکتور استفاده می کنند و حتی ممکن است هویت خود را جعل کنند

4. Purvey the renting and installment of the AV, Lighting, and Hi-Fi equipments.
[ترجمه ترگمان]استفاده از اجاره و قسط AV، نورپردازی، و تجهیزات سلام به Fi را تایید کنید
[ترجمه گوگل]اجاره اجاره و اجاره تجهیزات AV، روشنایی و Hi-Fi را در اختیار شما قرار می دهد

5. They purvey food for the army.
[ترجمه ترگمان]برای ارتش غذا تهیه کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای ارتش غذا می خورند

6. Say whatever purvey thing you're going to say and just leave?
[ترجمه ترگمان]چیزی را که می خواهید بگویید، بگویید و از اینجا بروید؟
[ترجمه گوگل]بگو هرچه میخوای چیزی بنویسی و فقط ترک کنی؟

7. These advancements in technology purvey benefits and impel organizations to change.
[ترجمه ترگمان]این پیشرفت ها در تکنولوژی مزیت های رقابتی و impel را برای تغییر ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این پیشرفت ها در فن آوری مزایا را به ارمغان می آورد و باعث تغییر سازمان ها می شود

8. Remember that your objective is to purvey the message to the viewer or reader with a minimum amount of noise.
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که هدف شما ارسال پیام به بیننده یا خواننده با حداقل مقدار نویز است
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید هدف شما این است که پیام را به بیننده یا خواننده با حداقل میزان نویز ارسال کنید

9. Integrating other students' work, the long-distance educational resources' purvey system based on web is completed.
[ترجمه ترگمان]ادغام کردن سایر دانش آموزان، سیستم آموزشی منابع آموزشی با فاصله زیاد براساس وب تکمیل می شود
[ترجمه گوگل]یکپارچه سازی کارهای دیگر دانشجویان، سیستم تأمین منابع آموزشی درازمدت بر اساس وب تکمیل شده است

10. She was becoming less interested in any tittle-tattle he might purvey that might help her with the case than in himself.
[ترجمه ترگمان]بیش از حد مایل بود که از any - که ممکن بود به او کمک کند تا در این مورد به او کمک کند تا خودش را در این مورد کمک کند
[ترجمه گوگل]او کمتر علاقه مند به هر گونه عجیب و غریب بود که او ممکن است به آن بپردازد که ممکن است به او در مورد او کمک کند تا در خود

11. We come at last to be the lies that we purvey.
[ترجمه ترگمان]بالاخره به دروغ رسیدیم که آذوقه تهیه کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما در نهایت می خواهیم دروغ هایی باشد که ما در اختیار داریم

12. They did so in order to distinguish themselves from charlatans and quacks who purvey anti-aging products and treatments that are ineffective and sometimes harmful.
[ترجمه ترگمان]آن ها این کار را انجام دادند تا خود را از شیادان و شیاد که محصولات ضد پیری را درمان می کنند و درمان های موثر و گاهی مضر تشخیص دهند
[ترجمه گوگل]آنها این کار را انجام دادند تا خودشان را از شارلاتان ها و کراک ها تشخیص دهند که محصولات ضد پیری و درمان هایی که بی اثر و گاهی مضر هستند را تامین می کند

13. But so far only Dubai seems to have licence to purvey total brashness, recently boasting the world’s largest shopping mall and most spectacular array of fountains among other attractions.
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسد که تنها دبی مجوز to total را دارد که به تازگی به بزرگ ترین مرکز خرید جهان فخر می کند و تعداد زیادی از چشمه های آب گرم در بین جاذبه های دیگر وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما تا کنون تنها دویچه به نظر می رسد مجوز برای بهره برداری از تمام ناراحتی، به تازگی با بزرگترین مرکز خرید در جهان و مجموعه های چشمگیر از چشمه در میان جاذبه های دیگر

14. I don't know which is more dangerous, that religious beliefs force some people to choose between knowledge and myth or that pointing out how religion can purvey ignorance is taboo.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم کدام یک خطرناک تر است، که اعتقادات مذهبی برخی را وادار به انتخاب بین دانش و اسطوره و یا اشاره به اینکه چگونه مذهب می تواند جهل را انکار کند، حرام است
[ترجمه گوگل]من نمی دانم که خطرناک تر است، اعتقادات مذهبی برخی افراد را مجبور می کنند بین دانش و اسطوره را انتخاب کنند و یا این که نشان می دهد که چگونه مذهب می تواند نادانی را قانع کند تابو است


کلمات دیگر: