1. At last one of these neighbours, fat, pursy, and worthy as himself, came to his aid.
[ترجمه ترگمان]بالاخره یکی از این دو همسایه، چاق، بی دست و پا و شایسته خود، به کمک او آمد
[ترجمه گوگل]در آخرین یکی از این همسایگان، چربی، جاسوسی و شایسته به عنوان خود، به کمک او آمد
2. Pursy steps treading across the sky above fish.
[ترجمه ترگمان]قدم زنان در آسمان بالای سر ماهی ها قدم می زدند
[ترجمه گوگل]گام های پررنگ در سراسر آسمان بیش از ماهی
3. Results The rate of overweight was 4 3%, and that of pursy was 4%.
[ترجمه ترگمان]نتایج نرخ اضافه وزن ۴ % بود و that ۴ % بود
[ترجمه گوگل]نتایج: میزان اضافه وزن 3/4٪ بود و میزان پوکی استخوان 4٪ بود
4. There he had for servants, in addition to the porter, that chambermaid, Nicolette, who had succeeded to Magnon, and that short-breathed and pursy Basque, who have been mentioned above.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر دربان، علاوه بر دربان، خدمتکار، نیکولت که موفق به مانیون شده بود، با نفس بریده و باسک مبتلا به باسک مبتلا شد
[ترجمه گوگل]در آنجا او برای خدمتکاران، علاوه بر متصدی، که قائم مقام، Nicolette بود، که به Magnon موفق شده بود، و بسک کوتاه و نفس گیر و که در بالا ذکر شده بود، داشت
5. Emperor sees an edge by the side of Bede pursy brows, say to that fellow: I did not see you did the thing with particularly good what, but you also had not done what evildoing.
[ترجمه ترگمان]امپراتور کنار یک ابروان بید افتاده دید و به این مرد گفت: من ندیدم که شما این کار را خیلی خوب انجام دادید، اما شما کاری را که evildoing انجام نداده بودید، انجام نداده بودید
[ترجمه گوگل]امپراتور یک لبه را در کنار بقیه می بیند، به آن فرد می گوید: من نمی بینم که شما چیز خاصی را به خوبی انجام دادید، اما شما نیز آنچه را دزدیده اید انجام نداده اید