قابل حرکت دادن
moveable
قابل حرکت دادن
انگلیسی به فارسی
قابل حرکت دادن
متحرک، قابل حرکت دادن
انگلیسی به انگلیسی
• mobile, able to be moved, portable; not fixed in place; subject to propulsion; placed temporarily (also movable)
جملات نمونه
1. But, a lot of the maverick, moveable, ready cash is.
[ترجمه ترگمان]اما یک عالمه آدم ماوریک باید پول نقد داشته باشه
[ترجمه گوگل]اما، بسیاری از پول نقد آماده، قابل حرکت، آماده است
[ترجمه گوگل]اما، بسیاری از پول نقد آماده، قابل حرکت، آماده است
2. Everything moveable was taken out, every nook and cranny probed.
[ترجمه ترگمان]هر آنچه را که از آن خارج می شد، به هر زاویه و شکافی که سوراخ ایجاد می کرد برداشته می شد
[ترجمه گوگل]همه چیز متحرک برداشته شد، هر گوشه و جونز مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]همه چیز متحرک برداشته شد، هر گوشه و جونز مورد بررسی قرار گرفت
3. Let it become an open market, or a moveable festival, and see what evolves.
[ترجمه ترگمان]بگذارید تبدیل به یک بازار آزاد، یا یک جشنواره متحرک شود و ببینیم که چه چیزی تکامل می یابد
[ترجمه گوگل]اجازه دهید آن را تبدیل به یک بازار آزاد، یا یک جشنواره متحرک، و ببینید چه چیزی تکامل یافته است
[ترجمه گوگل]اجازه دهید آن را تبدیل به یک بازار آزاد، یا یک جشنواره متحرک، و ببینید چه چیزی تکامل یافته است
4. Its small stature, playful face, and moveable, rubber-covered wire lips all gave it a harmless, come-play-with-me charm.
[ترجمه ترگمان]با آن صورت کوچک و سرزنده آن، که لب هایش را پوشانده بود، لب هایش را کاملا بی خطر به آن بخشیده بود و با من بازی می کرد
[ترجمه گوگل]ظرافت کوچک، چهره ای ظریف و متحرک، لب های سفت شده توسط لاستیک، همه آن را یک جذابیت بی ضرر، جذاب و جذاب می دانند
[ترجمه گوگل]ظرافت کوچک، چهره ای ظریف و متحرک، لب های سفت شده توسط لاستیک، همه آن را یک جذابیت بی ضرر، جذاب و جذاب می دانند
5. Faceted clear crystal crescent desk clock; moveable clock; Swiss precision clock movement.
[ترجمه ترگمان]Faceted ساعت میز بلور شفاف؛ ساعت متحرک؛ حرکت ساعت دقیق سویسی
[ترجمه گوگل]ساعت کریستال هلال نیم ساعته ساعت متحرک جنبش دقیق ساعت سوئیس
[ترجمه گوگل]ساعت کریستال هلال نیم ساعته ساعت متحرک جنبش دقیق ساعت سوئیس
6. The moveable horizontal surface of the empennage used for pitch trim.
[ترجمه ترگمان]سطح متحرک افقی of برای اصلاح گام بکار می رود
[ترجمه گوگل]سطح افقی متحرک empenage استفاده می شود برای ترتیب زمین
[ترجمه گوگل]سطح افقی متحرک empenage استفاده می شود برای ترتیب زمین
7. Palm Sunday is a moveable feast in the church calendar observed by Catholic, Orthodox, and some Protestant Christians.
[ترجمه ترگمان]پالم روز یکشنبه یک جشن متحرک در تقویم کلیسا است که توسط کاتولیک ها، ارتودوکس و برخی از مسیحیان پروتستان جشن گرفته می شود
[ترجمه گوگل]پالم یکشنبه یک جشن حرکتی در تقویم کلیسای مشاهده شده توسط کاتولیک، ارتدوکس و برخی از مسیحیان پروتستان است
[ترجمه گوگل]پالم یکشنبه یک جشن حرکتی در تقویم کلیسای مشاهده شده توسط کاتولیک، ارتدوکس و برخی از مسیحیان پروتستان است
8. Take moveable disease as an example, interrelated data shows that abdominal pain in the right upper part takes 6 3% in moveable abdominal pain.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، داده های مرتبط را در نظر بگیرید، داده های مرتبط نشان می دهند که درد شکمی در قسمت بالا بالا ۶ % در درد شکمی متحرک را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، بیماری های حرکتی را به عنوان مثال، داده های مرتبط با یکدیگر نشان می دهد که درد شکمی در قسمت بالا سمت راست 6-3٪ در درد شکمی قابل حرکت است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، بیماری های حرکتی را به عنوان مثال، داده های مرتبط با یکدیگر نشان می دهد که درد شکمی در قسمت بالا سمت راست 6-3٪ در درد شکمی قابل حرکت است
9. An adjustable lighting fixture has a moveable housing.
[ترجمه ترگمان]یک برنامه نورپردازی قابل تنظیم یک خانه متحرک دارد
[ترجمه گوگل]یک لامپ روشنایی قابل تنظیم دارای یک محفظه قابل حمل است
[ترجمه گوگل]یک لامپ روشنایی قابل تنظیم دارای یک محفظه قابل حمل است
10. Moveable baking net solve the problem of cleaning more than common.
[ترجمه ترگمان]Moveable)برای حل مشکل تمیز کردن بیش از حد معمول، به طور خالص پخت را حل می کنند
[ترجمه گوگل]خالص قابل شستشو، مشکل تمیز کردن بیش از معمول است
[ترجمه گوگل]خالص قابل شستشو، مشکل تمیز کردن بیش از معمول است
11. Bi Sheng's invention of moveable, Shen Gua's not only detail records, and have It'stored.
[ترجمه ترگمان]اختراع \"Bi شنگ\" (Shen شنگ)تنها دارای سوابق دقیق نمی باشد و ذخیره شده است
[ترجمه گوگل]بی Sheng اختراع قابل حمل، شن Gua نه تنها جزئیات سوابق، و آن را نگه داشته است
[ترجمه گوگل]بی Sheng اختراع قابل حمل، شن Gua نه تنها جزئیات سوابق، و آن را نگه داشته است
12. In electronics, the moveable arm of a potentiometer.
[ترجمه ترگمان]در الکترونیک، بازوی متحرک of
[ترجمه گوگل]در الکترونیک، بازوی حرکتی یک پتانسیومتر
[ترجمه گوگل]در الکترونیک، بازوی حرکتی یک پتانسیومتر
13. The walls inside the museum are moveable.
[ترجمه ترگمان]دیواره ای داخل موزه متحرک هستند
[ترجمه گوگل]دیوارهای داخل موزه متحرک هستند
[ترجمه گوگل]دیوارهای داخل موزه متحرک هستند
14. A method for tracking moveable irregular river bank is proposed in this paper. The main idea is to record and simulate the bank retrogradation caused by flow scouring and bank falling.
[ترجمه ترگمان]روشی برای ردیابی یک بانک سیار غیر فعال در این مقاله ارائه شده است ایده اصلی ثبت و شبیه سازی حساب های بانکی ناشی از جریان آب و سقوط بانک است
[ترجمه گوگل]در این مقاله یک روش برای ردیابی بانک رودخانه نامنظم قابل حمل ارائه شده است ایده اصلی این است که ضبط و شبیهسازی ریشهکنی بانکها ناشی از پوسته جریان و افتادن بانک باشد
[ترجمه گوگل]در این مقاله یک روش برای ردیابی بانک رودخانه نامنظم قابل حمل ارائه شده است ایده اصلی این است که ضبط و شبیهسازی ریشهکنی بانکها ناشی از پوسته جریان و افتادن بانک باشد
15. Push back rack with moveable pallet holder along the rack. Dimensions can be specified.
[ترجمه ترگمان]rack را با holder متحرک روی قفسه باز کنید ابعاد را می توان مشخص کرد
[ترجمه گوگل]قفسه عقب را با دارنده پالت متحرک در امتداد دندانه دار فشار دهید ابعاد را می توان مشخص کرد
[ترجمه گوگل]قفسه عقب را با دارنده پالت متحرک در امتداد دندانه دار فشار دهید ابعاد را می توان مشخص کرد
پیشنهاد کاربران
کلمه ای ترکیبی
move able
move:حرکت
able: توانایی انجام کار
درنتیجهmoveable:متحرک. قابل حرکت
move able
move:حرکت
able: توانایی انجام کار
درنتیجهmoveable:متحرک. قابل حرکت
قابل حمل، متحرک، سیار، منقول، قابل انتقال
کلمات دیگر: