کلمه جو
صفحه اصلی

purulence


معنی : الودگی، ریم، زخم چرکی، چرک داری
معانی دیگر : ریم، الودگی، زخم چرکی، چرک داری

انگلیسی به فارسی

ریم، الودگی، زخم چرکی، چرک داری


ضعف، ریم، الودگی، زخم چرکی، چرک داری


انگلیسی به انگلیسی

• pus, greenish-white fluid secreted from an infection

مترادف و متضاد

الودگی (اسم)
filth, alloy, contamination, pollution, impurity, purulence, stain, soilage, squalor

ریم (اسم)
purulence, pus, skim

زخم چرکی (اسم)
purulence

چرک داری (اسم)
purulence


کلمات دیگر: