همگن، یکجور و هم جنس کردن
homogenized
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• made homogeneous; formed by blending dissimilar elements; (about milik) has been processed so that the cream is mixed into the other elements of the liquid (also homogenised)
homogenized milk has had the cream on top of it broken up so that the cream and milk are evenly mixed.
homogenized milk has had the cream on top of it broken up so that the cream and milk are evenly mixed.
جملات نمونه
1. The two liquids homogenized in the blender.
[ترجمه ترگمان] دوتا مایعات توی مخلوط کن مونده
[ترجمه گوگل]دو مایعات در مخلوط کن همگن شدند
[ترجمه گوگل]دو مایعات در مخلوط کن همگن شدند
2. The industrial trades are now being homogenized, and it is a general trend.
[ترجمه ترگمان]شرکت های صنعتی در حال حاضر با یکدیگر متحد شده اند و این یک گرایش کلی است
[ترجمه گوگل]معاملات صنعتی اکنون همگن هستند و این یک روند کلی است
[ترجمه گوگل]معاملات صنعتی اکنون همگن هستند و این یک روند کلی است
3. The personnel of the state apparatus have become homogenized into a distinct social group whose backgrounds have become increasingly similar.
[ترجمه ترگمان]پرسنل دستگاه دولتی با یک گروه اجتماعی متمایز هماهنگ شده اند که پیشینه آن ها به طور فزاینده ای شبیه هم شده است
[ترجمه گوگل]پرسنل دستگاه دولتی همگن شده اند به یک گروه اجتماعی متمایز که پیشینه آنها به طور فزاینده ای مشابه است
[ترجمه گوگل]پرسنل دستگاه دولتی همگن شده اند به یک گروه اجتماعی متمایز که پیشینه آنها به طور فزاینده ای مشابه است
4. Homogenized milk has been mechanically treated to break fat globules into minute particles and disperse them throughout the milk.
[ترجمه ترگمان]شیر homogenized به صورت مکانیکی گلبول های چربی را به ذرات دقیقه تبدیل می کند و آن ها را در طول شیر پراکنده می کند
[ترجمه گوگل]شیر هموگنش شده به صورت مکانیکی برای شکستن گلبولهای چربی به ذرات جزئی تبدیل شده و آنها را در سراسر شیر پراکنده می کند
[ترجمه گوگل]شیر هموگنش شده به صورت مکانیکی برای شکستن گلبولهای چربی به ذرات جزئی تبدیل شده و آنها را در سراسر شیر پراکنده می کند
5. The American landscape is being homogenized by malls and fast-food restaurants.
[ترجمه ترگمان]چشم انداز آمریکا با مراکز خرید و رستوران های فست فود ساخته شده است
[ترجمه گوگل]چشم انداز آمریکا در بازارها و رستوران های فست فود هماهنگ است
[ترجمه گوگل]چشم انداز آمریکا در بازارها و رستوران های فست فود هماهنگ است
6. Evaporated milk is sterilized homogenized milk that has been reduced in volume by about 60 percent loss of water.
[ترجمه ترگمان]شیر evaporated با شیر خشک استریل استریل می شود که در حجم با حدود ۶۰ درصد از دست دادن آب کاهش پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]شیر تخلیه شیر هموژنیزه استریل شده است که در حدود 60 درصد از دست دادن آب کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]شیر تخلیه شیر هموژنیزه استریل شده است که در حدود 60 درصد از دست دادن آب کاهش یافته است
7. In effect, the networks became homogenized as anchors and reporters switched call letters.
[ترجمه ترگمان]در واقع، شبکه ها به عنوان anchors و گزارشگران به حروف فراخوانی تغییر داده شدند
[ترجمه گوگل]در واقع شبکه ها به عنوان مجریان و خبرنگاران نامه های تلفنی را همگن شدند
[ترجمه گوگل]در واقع شبکه ها به عنوان مجریان و خبرنگاران نامه های تلفنی را همگن شدند
8. Everything sized up, homogenized and evaluated before you even see it.
[ترجمه ترگمان]همه چیز به اندازه قبل از اینکه شما حتی آن را ببینید، ارزیابی و ارزیابی می شوند
[ترجمه گوگل]همه چیز را اندازه گیری، همگن و ارزیابی قبل از اینکه شما حتی آن را ببینید
[ترجمه گوگل]همه چیز را اندازه گیری، همگن و ارزیابی قبل از اینکه شما حتی آن را ببینید
9. Portions of this homogenized sample are taken for the various analyses desired.
[ترجمه ترگمان]Portions این نمونه همگن برای تجزیه و تحلیل های مختلف مورد نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]بخشی از این نمونه همگن برای تجزیه و تحلیل های مختلف مورد نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]بخشی از این نمونه همگن برای تجزیه و تحلیل های مختلف مورد نظر گرفته شده است
10. The soil sample was dried, ground, homogenized and packed.
[ترجمه ترگمان]نمونه خاک خشک، یکدست، یکدست و متراکم بود
[ترجمه گوگل]نمونه خاک خشک شد، زمین، همگن و بسته بندی شد
[ترجمه گوگل]نمونه خاک خشک شد، زمین، همگن و بسته بندی شد
11. The dried sample is crushed and homogenized, and stored in a jar.
[ترجمه ترگمان]نمونه خشک درهم و یکدست است و در یک شیشه ذخیره می شود
[ترجمه گوگل]نمونه خشک شده خرد شده و همگن شده و در یک فنجان ذخیره می شود
[ترجمه گوگل]نمونه خشک شده خرد شده و همگن شده و در یک فنجان ذخیره می شود
12. Milk is usually homogenized, forced under high pressure through small openings to distribute the fat evenly.
[ترجمه ترگمان]شیر معمولا با فشار بالا از طریق openings کوچک برای توزیع یک سان چربی، تحت فشار بالا قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]شیر معمولا همگن شده است، تحت فشار بالا از طریق دهانه های کوچک مجبور به توزیع چربی به طور مساوی
[ترجمه گوگل]شیر معمولا همگن شده است، تحت فشار بالا از طریق دهانه های کوچک مجبور به توزیع چربی به طور مساوی
13. Usually the sample homogenized, tested, and then discarded.
[ترجمه ترگمان]معمولا نمونه homogenized، تست شده، و سپس دور انداخته می شود
[ترجمه گوگل]معمولا نمونه همگن شده، آزمایش شده و سپس از بین می رود
[ترجمه گوگل]معمولا نمونه همگن شده، آزمایش شده و سپس از بین می رود
14. The mixture is homogenized in a ball mill for minutes.
[ترجمه ترگمان]این مخلوط برای چند دقیقه در یک آسیاب توپی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]مخلوط به مدت چند دقیقه در یک آسیاب توپ همگن می شود
[ترجمه گوگل]مخلوط به مدت چند دقیقه در یک آسیاب توپ همگن می شود
پیشنهاد کاربران
شیری که خامه با آن ترکیب شده ( که دیگر جدا نمیشود )
Corporations have a crucial influence on the global spread of a homogenized culture
شرکت ها تأثیری حیاتی/عمده دارند روی گسترش یک فرهنگ همگن شده
شرکت ها تأثیری حیاتی/عمده دارند روی گسترش یک فرهنگ همگن شده
کلمات دیگر: