کلمه جو
صفحه اصلی

puerility


معنی : بچگی
معانی دیگر : بچه سانی، کودک سانی، حماقت، نابخردی، نادانی

انگلیسی به فارسی

بچگی، نادانی


انگلیسی به انگلیسی

• immaturity, childishness; triviality; silliness, nonsensicalness

مترادف و متضاد

بچگی (اسم)
babyhood, childhood, boyhood, puerility

جملات نمونه

1. Puerility is kind of a desire - free state.
[ترجمه ترگمان]puerility نوعی از یک دولت آزاد است
[ترجمه گوگل]Puerility نوعی از دولت مطلوب است

2. The enchant art as its primitive puerility and rusticity presents the poetic life the thesis comments on disenchantment art. On the one hand, at some degrees about the veil of existence.
[ترجمه ترگمان]این هنر enchant، مانند puerility و rusticity بدوی، زندگی شاعرانه ای را که پایان نامه خود را درباره هنر disenchantment بیان می کند، نشان می دهد از یک سو تا حدودی در مورد نقاب زندگی
[ترجمه گوگل]هنر ماندگار به عنوان روحیه و روحیه اولیه آن، زندگی شاعرانه را توصیف پایان نامه در هنر تخریب را نشان می دهد از یک طرف، در برخی از درجه ها در مورد حجاب از وجود

3. I will try to get out from puerility and become more sophisticated.
[ترجمه ترگمان]من سعی خواهم کرد از puerility بیرون بیایم و پیچیده تر بشوم
[ترجمه گوگل]من سعی خواهم کرد تا از کودکی بیرون بیایم و پیچیده تر شوم

4. Puerility Emma expected marriage and her mate too much. However, she never thought about what her husband needed. She commit all kinds of outrages and never considered her husband and family.
[ترجمه ترگمان]اما انتظار داشت که اما با هم ازدواج کند به هر حال، او هرگز به چیزی که شوهرش نیاز داشت فکر نمی کرد او مرتکب جرم شده بود و هرگز به شوهرش و خانواده اش توجه نکرده بود
[ترجمه گوگل]دوست داشتنی اما انتظار می رود ازدواج و همسرش بیش از حد با این حال، او هرگز در مورد چیزی که شوهرش مورد نیاز بود فکر نکرد او مرتکب جنایات مختلف شده و همسر و خانواده خود را هرگز در نظر نگرفته است

5. Being without the sophistication of society or the puerility of children, I opened it at this embarrassing position.
[ترجمه ترگمان]بی آنکه پیچیدگی جامعه و یا the بچه ها را تحمل کنم، آن را در این موقعیت شرم آور باز کردم
[ترجمه گوگل]در حالیکه بدون پیچیدگی جامعه یا کودکی کودکان نبودم، آن را در این موقعیت شرم آور باز کردم

6. Don't be fool anymore, just by your puerility, to control the disturbed soul.
[ترجمه ترگمان]دیگه احمق نباش، فقط با puerility خودت، تا روح مزاحم رو کنترل کنی
[ترجمه گوگل]دیگر احتیاجی نیست، فقط با احتیاط خود، برای کنترل روح آشفته

7. People change so quickly, just find I am so puerility that didn't know how to deal well with the relationship between people and made myself so hard.
[ترجمه ترگمان]مردم خیلی سریع تغییر می کنند، فقط متوجه می شوند که من انقدر عصبانی هستم که نمی دانستم چطور با رابطه بین مردم خوب رفتار کنم و خودم را به این شدت انجام دهم
[ترجمه گوگل]مردم خیلی سریع تغییر می کنند، فقط می بینم که من خیلی دوست داشتنی نیستم که نمی دانستم چگونه با روابط میان مردم برخورد خوبی داشته باشم و خودم را خیلی سخت کار کنم

8. There was always, in her conversation, the same odd mixture of audacity and puerility.
[ترجمه ترگمان]همیشه در گفتگوی او همان آمیزه ای غریب از جسارت و puerility وجود داشت
[ترجمه گوگل]همیشه در مکالمات او یک ترکیب عجیب و غریب از جسارت و خلوص وجود داشت

9. In the course of deepening reforms and opening wider to the outside world, China is faced with the chance to join the WTO and the problem of puerility protection of industries stands out.
[ترجمه ترگمان]در جریان تعمیق اصلاحات و باز کردن وسیع تر به جهان خارج، چین با این فرصت مواجه است که به سازمان تجارت جهانی بپیوندد و مشکل حفاظت از صنایع داخلی در خارج از آن قرار دارد
[ترجمه گوگل]در جریان اصلاحات عمیق و گسترش گسترده تر به دنیای بیرون، چین با فرصتی برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی روبرو است و مشکل محافظت در برابر حمایت از صنایع به نظر می رسد

10. I am glad to know you here, and i like your puerility and liveliness.
[ترجمه ترگمان]من خوشحالم که شما را اینجا می شناسم و از puerility و سرزندگی شما خوشم می آید
[ترجمه گوگل]من خوشحالم که شما را در اینجا می شناسم، و من دوست داشتنی و زنده گی شما را دوست دارم


کلمات دیگر: