صفحه اصلی
pulsative
معنی
: پر ضربان
معانی دیگر
: تپشی، ضربانی، لرزشی، نبضی، پکشی، زنشی
بستن
انگلیسی به فارسی
مترادف و متضاد
انگلیسی به فارسی
تپشی، ضربانی، لرزشی، نبضی، پکشی، زنشی
ضربان دار، پر ضربان
مترادف و متضاد
پر ضربان
(صفت)
pulsatile, pulsative
کلمات دیگر: