1. the dispersal of new life forms on (the planet) earth
پراکنش شکل های جدید زیست در کره ی زمین
2. Plants have different mechanisms of dispersal for their spores.
[ترجمه ترگمان]گیاهان مکانیزم های متفاوتی از پراکندگی برای spores دارند
[ترجمه گوگل]گیاهان مکانیسم های مختلفی برای اسپور دارند
3. They called for the peaceful dispersal of the demonstrators.
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار پراکندگی مسالمت آمیز تظاهرات کنندگان شدند
[ترجمه گوگل]آنها خواستار توزیع صلح آمیز تظاهرکنندگان شدند
4. The police ordered the dispersal of the crowds gathered round the building.
[ترجمه ترگمان]پلیس دستور داد که جمعیت در اطراف ساختمان جمع شوند
[ترجمه گوگل]پلیس دستور داد که جمعیت مردم در اطراف ساختمان جمع شوند
5. Similar patterns of dispersal could be seen on the terraces themselves, with S3 always standing further back than the rest.
[ترجمه ترگمان]الگوهای مشابهی از پراکندگی را می توان بر روی themselves دید، و S۳ همیشه عقب تر از بقیه است
[ترجمه گوگل]الگوهای مشابه پراکندگی را می توان بر روی تراس خود مشاهده کرد، S3 همیشه بیشتر از بقیه ایستاده است
6. His main focus is what this dispersal tells us about human variation and evolution.
[ترجمه ترگمان]تمرکز اصلی او این است که این پراکندگی در مورد تنوع انسانی و تکامل انسان به ما می گوید
[ترجمه گوگل]تمرکز اصلی او این است که این پراکندگی در مورد تغییرات و تکامل انسان چه می گوید
7. For a long time dispersal of any book from a public library was considered anathema.
[ترجمه ترگمان]برای یک دوره طولانی، هر کتابی که از یک کتابخانه عمومی منتشر می شد، لعن شده بود
[ترجمه گوگل]برای پراکندگی طولانی هر کتاب از یک کتابخانه عمومی، آناتمه در نظر گرفته شد
8. Some 30% of the trees whose dispersal agent is known in these forests are dispersed by elephants.
[ترجمه ترگمان]حدود ۳۰ % از درختانی که عامل پراکندگی آن ها در این جنگل ها شناخته شده است توسط فیل ها پراکنده می شوند
[ترجمه گوگل]حدود 30 درصد از درختانی که عامل گسترش آن در این جنگل ها شناخته شده است، توسط فیل ها پراکنده می شوند
9. Some details of the mechanisms of dispersal of such imported goods can be obtained by a more detailed examination of their distributions.
[ترجمه ترگمان]برخی از جزییات مکانیزم های پراکندگی این کالاهای وارداتی را می توان با یک بررسی دقیق تر از توزیع های آن ها بدست آورد
[ترجمه گوگل]برخی از جزئیات مکانیزم های پراکندگی چنین کالاهای وارداتی را می توان با بررسی دقیق تر توزیع آنها به دست آورد
10. First, dispersal of shareholdings has led to effective control over the company being ceded to management.
[ترجمه ترگمان]اول، پراکندگی of منجر به کنترل موثر بر شرکت شده است که به مدیریت واگذار شده است
[ترجمه گوگل]اولا، پراکندگی سهامداران منجر به کنترل موثر بر شرکت شده است که به مدیریت منتقل شده است
11. Linnaeus himself retained a dispersal of all species from a single mountain, formerly surrounded by sea.
[ترجمه ترگمان]لینه، خود، پراکندگی همه گونه را از یک کوه، که قبلا توسط دریا احاطه شده بود، حفظ کرد
[ترجمه گوگل]خود Linnaeus خود را حفظ کرد پراکندگی تمام گونه ها از یک کوه تنها، که قبلا توسط دریا محاصره شده است
12. Its distribution again emphasises that the dispersal of some rare imports may have been governed by social or political factors.
[ترجمه ترگمان]توزیع آن مجددا تاکید می کند که پراکندگی برخی واردات نادر ممکن است توسط عوامل اجتماعی یا سیاسی اداره شود
[ترجمه گوگل]توزیع آن مجددا تأکید می کند که پراکندگی بعضی از واردات نادر ممکن است با عوامل اجتماعی یا سیاسی اداره شود
13. Our goal is a wider geographic dispersal of economic aid.
[ترجمه ترگمان]هدف ما، پراکندگی جغرافیایی وسیع تر از کمک های اقتصادی است
[ترجمه گوگل]هدف ما، گسترش گسترده جغرافیایی کمک های اقتصادی است
14. In nature, seed dispersal is largely a matter of luck.
[ترجمه ترگمان]در طبیعت، پراکندگی دانه تا حد زیادی مهم است
[ترجمه گوگل]در طبیعت، پراکندگی بذر تا حد زیادی یک امر شانس است
15. The dispersal of pupils militates against the neighbourhood school.
[ترجمه ترگمان]پراکندگی دانش آموزان نسبت به مدرسه همسایگی سخت بود
[ترجمه گوگل]پراکندگی دانش آموزان علیه مدرسه محله می جنگد