کلمه جو
صفحه اصلی

computing


معنی : محاسبه، رشته کامپیوتر
معانی دیگر : محسبات

انگلیسی به فارسی

محاسبه، محسبات، رشته کامپیوتر


انگلیسی به انگلیسی

• calculating, figuring, reckoning
computing is the activity of using a computer and writing programs for it.

اسم ( noun )
(1) تعریف: the use and operation of computers.

(2) تعریف: the science and study of algorithmic processes that describe and transform information.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] محاسبه

مترادف و متضاد

محاسبه (اسم)
calculation, computing, computation

رشته کامپیوتر (اسم)
computing

جملات نمونه

1. in the future, computing will be as important as literacy
در آینده کار با کامپیوتر به اهمیت داشتن سواد خواهد بود.

2. I took a correspondence course in computing.
[ترجمه ترگمان]من یک دوره مکاتبه ای را در محاسبات گرفتم
[ترجمه گوگل]من یک دوره مکاتبات را در محاسبات گرفتم

3. Courses range from cookery to computing.
[ترجمه ترگمان]دروس از آشپزی گرفته تا محاسبه فاصله دارند
[ترجمه گوگل]دوره ها از آشپزی تا محاسبات متغیر هستند

4. Most adult education centres offer computing courses.
[ترجمه ترگمان]اکثر مراکز آموزش بزرگسالان دوره های کامپیوتر ارائه می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر مراکز آموزش بزرگسالان دوره های محاسباتی را ارائه می دهند

5. Many graduates are employed in the electronics and computing industries.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از فارغ التحصیلان در صنایع الکترونیک و محاسباتی به کار گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از فارغ التحصیلان در صنایع الکترونیک و محاسبات مشغول به کار هستند

6. I don't enjoy studying computing?it's just a means to an end.
[ترجمه ترگمان]از مطالعه computing لذت نمی برم؟ این فقط یک معنی برای پایان دادن هست
[ترجمه گوگل]من از مطالعه محاسبات لذت می برم؟ این تنها یک وسیله برای پایان دادن به است

7. Computing science was still in its infancy.
[ترجمه ترگمان]علم محاسبه هنوز در دوران کودکی خود بود
[ترجمه گوگل]علم رایانه هنوز در دوران کودکی بود

8. An aptitude for computing is beneficial for students taking this degree.
[ترجمه ترگمان]یک استعداد برای محاسبه، برای دانش آموزانی که این مدرک را می گیرند، مفید است
[ترجمه گوگل]توانایی محاسبات برای دانش آموزانی که این درجه را دارند، سودمند است

9. Back in the dark ages of computing, in about 1980, they started a software company.
[ترجمه ترگمان]در سنین تیره محاسبه، در حدود سال ۱۹۸۰، آن ها یک شرکت نرم افزاری را آغاز کردند
[ترجمه گوگل]در سن های تاریک محاسبات، در حدود 1980، آنها یک شرکت نرم افزاری را آغاز کردند

10. Have you ever done any computing?
[ترجمه ترگمان]آیا تا به حال محاسبه کرده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال هر محاسباتی انجام داده اید؟

11. I'd like to try my hand at computing.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم دستم را به computing برسانم
[ترجمه گوگل]من می خواهم دستم را در محاسبات امتحان کنم

12. Modern science is critically dependent on high-performance computing.
[ترجمه ترگمان]علم مدرن به شدت وابسته به محاسبات با کارایی بالا است
[ترجمه گوگل]علم مدرن به طور عمده به محاسبات با کارایی بالا وابسته است

13. The course offers options in design and computing.
[ترجمه ترگمان]این دوره گزینه های طراحی و محاسبه را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]این دوره گزینه های طراحی و محاسبات را ارائه می دهد

14. Businesses have become increasingly reliant on complicated computing systems.
[ترجمه ترگمان]تجارت ها به طور فزاینده ای به سیستم های محاسباتی پیچیده وابسته شده اند
[ترجمه گوگل]کسب و کار به طور فزاینده ای وابسته به سیستم های کامپیوتری پیچیده است

پیشنهاد کاربران

داده ها

رایانش ( هر فعالیتی که از کامپیوتر در فرایندهای مدیریتی، اطلاعات و ارتباطات و. . . استفاده می کند )

محاسبه

علوم رایانه

computing ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: رایانش
تعریف: به کارگیری رایانه ها یا بهره برداری از آنها


کلمات دیگر: