دان خدای شناس
خدای دان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خدای دان. [ خ ُ ] ( نف مرکب ) خدادان. خدای شناس. عارف. پیرو احکام خدا. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
اگر خدای پرستی تو خلق را مپرست
خدای دانی خلق خدای را مآزار.
اگر خدای پرستی تو خلق را مپرست
خدای دانی خلق خدای را مآزار.
ناصرخسرو.
کلمات دیگر: