1. The restaurant has suffered a big drop in trade.
[ترجمه ترگمان]این رستوران متحمل افت بزرگی در تجارت شده است
[ترجمه گوگل]رستوران در معرض افت شدید تجارت قرار گرفته است
2. Do drop in if you happen to be passing!
[ترجمه افشین فلاح] به ما سر میزنی اگه اتفاقی از اینجا رد شدی ؟
[ترجمه ترگمان]اگر از اینجا رد شوید، وارد شوید!
[ترجمه گوگل]در صورتی که اتفاق می افتد عبور می کند
3. Many people experienced a drop in their cholesterol levels when they consumed oat bran.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم هنگامی که برن را مصرف می کنند، یک قطره در سطح کلسترول خود را تجربه می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم هنگام مصرف سبوس های یولاف، میزان کلسترول خود را کاهش دادند
4. Scientists have observed a drop in ozone levels over the Antarctic.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان کاهش سطح اوزون نسبت به قطب جنوب را مشاهده کرده اند
[ترجمه گوگل]دانشمندان یک قطره ازن در سطح قطب جنوب را مشاهده کرده اند
5. There has been an appreciable drop in the number of unemployed since the new government came to power.
[ترجمه ترگمان]از زمانی که دولت جدید به قدرت رسید، افت قابل توجهی در تعداد بیکاران داشته است
[ترجمه گوگل]از آنجاییکه دولت جدید به قدرت رسید، تعداد بیکاران قابل ملاحظه ای کاهش یافته است
6. The prime minister will drop in at the disaster area.
[ترجمه نسرین] نخست وزیر به محل فاجعه سر خواهد زد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر در منطقه فاجعه غرق خواهد شد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر در منطقه فاجعه سقوط خواهد کرد
7. There has been a drop in public esteem for teachers.
[ترجمه ترگمان]یک قطره در اعتماد عمومی به معلمان وجود دارد
[ترجمه گوگل]افت تحصیلی عمومی برای معلمان افتاده است
8. Government statistics show the largest drop in industrial output for ten years.
[ترجمه ترگمان]آمار دولتی نشان می دهد که بزرگ ترین افت تولید صنعتی به مدت ده سال است
[ترجمه گوگل]آمار دولتی نشان می دهد بزرگترین افت تولید صنعتی در مدت ده سال
9. The new tax and the drop in house values make homeowners feel doubly penalised.
[ترجمه ترگمان]مالیات جدید و کاهش ارزش خانه باعث می شود که صاحبان خانه احساس ناراحتی بیشتری داشته باشند
[ترجمه گوگل]مالیات جدید و کاهش ارزش های خانه باعث می شود که صاحب خانه ها دو بار مجازات شوند
10. I thought I'd drop in on you while I was passing.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم وقتی داشتم از اینجا رد می شدم به تو دست می زدم
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که در حال عبور از شما بودم
11. The glut of coffee led to a sharp drop in prices.
[ترجمه ترگمان]وفور قهوه باعث افت شدید قیمت شد
[ترجمه گوگل]قلیان قهوه منجر به افت شدید قیمت ها شد
12. Drop in on me at any time.
[ترجمه نانا] هر زمان زمان مایل بودید به من سر بزنید
[ترجمه ترگمان] هروقت خواستی منو بنداز
[ترجمه گوگل]در هر زمان به من بپیوندید
13. We really welcome a drop in prices.
[ترجمه ترگمان]ما واقعا از کاهش قیمت ها استقبال می کنیم
[ترجمه گوگل]ما واقعا از کاهش قیمت ها خوش آمدید
14. The drop in travel is bad news for the airline industry.
[ترجمه ترگمان]کاهش مسافرت اخبار بدی برای صنعت هواپیمایی است
[ترجمه گوگل]افت در سفر اخبار بد برای صنعت هواپیمایی است