پردازنده کمکى کامپیوتر : کمک پردازنده
coprocessor
پردازنده کمکى کامپیوتر : کمک پردازنده
انگلیسی به انگلیسی
• auxiliary processor (computers)
addition processor which performs special services (i.e. mathematical calculations) and lightens the work load of the central processor
addition processor which performs special services (i.e. mathematical calculations) and lightens the work load of the central processor
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] کمک پردازنده ؛ پردازنده کمکی - کمک پردازنده - مدار جداگانه ای در درون یک کامپیوتر که کارکردهای بیشتری به CPU ( واحد پردازش مرکزی ) اضافه می کند، یا هنگام مشغول بودن CPU کار اضافی دیگری را اداره می کند . برخی کامپیوترها دارای کمک پردازنده های گرافیکی هستند تا بعضی از محاسبات لازم برای نمایش تصاویر روی صفحه انجام دهند ؛ در نتیجه تصاویر پیچیده می توانند سریعتر از زمانی که CPU محاسبات را انجام میدهد، نمایش داده شده یا تغییر یابند. کامپیوترهای سازگار با IBM-PC معمولاً از یک کمک پردازنده ی ریاضی استفاده می کنند تا عملیات اعشاری را انجام دهند. نمونه های این کمک پردازنده های ریاضی عبارت اند از : 8087، 80287، 80387، یا 80487 . وقتی برنامه ی عادی اجرا می شود، کمک پردازنده ی ریاضی تأثیری در سیستم ندارد. با این حال، برنامه هایی که دارای دستورالعمل برای کمک پردازنده ریاضی هستند، عملیات ریاضی را سریعتر از برنامه هایی انجام میدهند که فقط از CPU استفاده می کنند ( یک کمک پردازنده ی ریاضی معادل در ریز پردازنده های 80486 DXو pentium وجود دارد . ) به طور کلی، نرم افزاری که نوعی طراحی شده تا از کمک پردازنده ی ریاضی استفاده کند، بدون نصب کمک پردازنده ی ریاضی درکامپیوتر کار نخواهد کرد. اما بعضی از برنامه ها در صورت نبودن کمک پردازنده ی ریاضی از CPU استفاده می کنند. کمک پردازنده های ریاضی مخصوص عملیات اعشاری نیز وجود دارند که در بسیاری از کامپیوترها نصب می شوند.
[برق و الکترونیک] کمک پردازنده
[برق و الکترونیک] کمک پردازنده
جملات نمونه
1. The reason for this is that the coprocessor is optimised at both hardware and micro code level to perform mathematics.
[ترجمه ترگمان]دلیل این امر این است که coprocessor در هر دو سطح سخت افزار و micro بهینه سازی می شود تا ریاضی را اجرا کند
[ترجمه گوگل]دلیل این امر این است که coprocessor در هر دو سطح سخت افزار و کد میکرو برای انجام ریاضیات بهینه شده است
[ترجمه گوگل]دلیل این امر این است که coprocessor در هر دو سطح سخت افزار و کد میکرو برای انجام ریاضیات بهینه شده است
2. Adding a coprocessor is relatively easy in that all you have to do is plug in a chip into an empty socket.
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن یک coprocessor نسبتا آسان است و تنها کاری که باید انجام دهید این است که یک چیپ را به پریز خالی وصل کنید
[ترجمه گوگل]افزودن یک coprocessor نسبتا آسان است در آن همه شما باید انجام دهید این است که یک تراشه را به یک سوکت خالی وصل کنید
[ترجمه گوگل]افزودن یک coprocessor نسبتا آسان است در آن همه شما باید انجام دهید این است که یک تراشه را به یک سوکت خالی وصل کنید
3. When the coprocessor has finished its' task it passes the result to the main processor.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the کار خود را تمام کرد، نتیجه را به پردازشگر اصلی می رساند
[ترجمه گوگل]هنگامی که coprocessor کار خود را به پایان رساند، نتیجه را به پردازنده اصلی منتقل می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که coprocessor کار خود را به پایان رساند، نتیجه را به پردازنده اصلی منتقل می کند
4. The block cipher coprocessor has been applied in a PCI-FPGA cipher card designed by the Information Security Technology Laboratory of Guangzhou University.
[ترجمه ترگمان]coprocessor رمز بلوکی در کارت رمز PCI - FPGA بکار گرفته شده است که توسط آزمایشگاه تکنولوژی امنیت اطلاعات دانشگاه گوانگ ژو طراحی شده است
[ترجمه گوگل]کوک پردازنده بلوک رمز شده در کارت رمزگذاری PCI-FPGA طراحی شده توسط آزمایشگاه فناوری امنیتی فناوری اطلاعات دانشگاه گوانگجو مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]کوک پردازنده بلوک رمز شده در کارت رمزگذاری PCI-FPGA طراحی شده توسط آزمایشگاه فناوری امنیتی فناوری اطلاعات دانشگاه گوانگجو مورد استفاده قرار گرفته است
5. A novel16fixed point embedded SIMD array coprocessor which is used to solve low image comprehension is described in the paper.
[ترجمه ترگمان]یک نقطه novel۱۶fixed تعبیه شده در آرایه SIMD که برای حل درک پایین تصویر مورد استفاده قرار می گیرد در این مقاله توضیح داده می شود
[ترجمه گوگل]یک کامپوزیتس آرایه آرایه SIMD دارای نقطه رمزی 16 نقطه ای است که برای حل تصویر درک تصویر کم در مقاله توضیح داده شده است
[ترجمه گوگل]یک کامپوزیتس آرایه آرایه SIMD دارای نقطه رمزی 16 نقطه ای است که برای حل تصویر درک تصویر کم در مقاله توضیح داده شده است
6. Secondly, we developed the coprocessor TMS320LF2407A to increase the management and the control of the taboret motor and the principal axis and some others.
[ترجمه ترگمان]دوم، ما the TMS۳۲۰LF۲۴۰۷A را برای افزایش مدیریت و کنترل موتور taboret و محور اصلی و برخی دیگر توسعه دادیم
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، ما یک پروتکل TMS320LF2407A را توسعه دادیم تا مدیریت و کنترل موتور توطئه و محور اصلی و برخی دیگر را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، ما یک پروتکل TMS320LF2407A را توسعه دادیم تا مدیریت و کنترل موتور توطئه و محور اصلی و برخی دیگر را افزایش دهد
7. An approach of Micro program Controller design for coprocessor is put forward and a test bench is given to verify its function.
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد برای طراحی کنترل کننده برنامه میکرو برای coprocessor به جلو گذاشته می شود و یک نیمکت آزمون برای تایید عملکرد آن داده می شود
[ترجمه گوگل]یک رویکرد طراحی کنترل کننده Micro برای coprocessor قرار داده شده است و یک تست آزمایشی برای بررسی عملکرد آن داده شده است
[ترجمه گوگل]یک رویکرد طراحی کنترل کننده Micro برای coprocessor قرار داده شده است و یک تست آزمایشی برای بررسی عملکرد آن داده شده است
8. Combined with the design of a math coprocessor, the paper dis-cusses how to determine microinstruction format and write microgram code. Multiplication code is presented as an example.
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از طراحی یک coprocessor ریاضی، مقاله dis نحوه تعیین فرمت microinstruction و نوشتن کد microgram را نشان می دهد کد ضرب به عنوان مثال ارائه شده است
[ترجمه گوگل]در ترکیب با طراحی یک هم ریز پردازنده ریاضی، مقاله در مورد چگونگی تعیین قالب میکروبشناسی و نوشتن کد میکروگرام توضیح داده شده است کد ضرب به عنوان مثال ارائه شده است
[ترجمه گوگل]در ترکیب با طراحی یک هم ریز پردازنده ریاضی، مقاله در مورد چگونگی تعیین قالب میکروبشناسی و نوشتن کد میکروگرام توضیح داده شده است کد ضرب به عنوان مثال ارائه شده است
9. A new address generator of the embeded SIMD coprocessor is introduced in this paper.
[ترجمه ترگمان]یک مولد آدرس جدید of SIMD coprocessor در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله یک ژنراتور آدرس جدید از coprocessor SIMD embeded معرفی شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله یک ژنراتور آدرس جدید از coprocessor SIMD embeded معرفی شده است
10. A math coprocessor chip helps programs using lots of mathematical equations to run faster.
[ترجمه ترگمان]یک تراشه coprocessor ریاضی به برنامه ها کمک می کند که با استفاده از معادلات ریاضی زیاد، تندتر بدوند
[ترجمه گوگل]تراشه coprocessor ریاضی کمک می کند تا برنامه های با استفاده از معادلات ریاضی زیادی را برای اجرا سریع تر
[ترجمه گوگل]تراشه coprocessor ریاضی کمک می کند تا برنامه های با استفاده از معادلات ریاضی زیادی را برای اجرا سریع تر
11. A GPU is a hardware coprocessor that accelerates computations for computer graphics applications.
[ترجمه ترگمان]A یک coprocessor سخت افزار است که محاسبات را برای برنامه های گرافیکی کامپیوتری افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]گرافیکی یک پردازنده سخت افزاری است که محاسبات را برای برنامه های گرافیکی کامپیوتری شتاب می دهد
[ترجمه گوگل]گرافیکی یک پردازنده سخت افزاری است که محاسبات را برای برنامه های گرافیکی کامپیوتری شتاب می دهد
12. The concept and design principle of reconfigurable cipher coprocessor are proposed in this paper.
[ترجمه ترگمان]مفهوم طراحی و اصل طراحی رمز نگاری با قابلیت پیکربندی مجدد در این مقاله پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، مفهوم و طراحی یک پروتکل رمزگذاری مجدد قابل تنظیم است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، مفهوم و طراحی یک پروتکل رمزگذاری مجدد قابل تنظیم است
13. Finally, by use of the Turbo coprocessor in TMS320C6416 DSP, turbo decoding is realized as part of the uplink baseband signal processing.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، با استفاده از توربو coprocessor در DSP،، رمز گشایی توربو به عنوان بخشی از پردازش سیگنال دهی باند uplink بالا شناخته می شود
[ترجمه گوگل]در نهایت، با استفاده از coprocessor توربو در DSP TMS320C6416، رمزگشایی توربو به عنوان بخشی از پردازش سیگنال پایپینگ بالا به دست می آید
[ترجمه گوگل]در نهایت، با استفاده از coprocessor توربو در DSP TMS320C6416، رمزگشایی توربو به عنوان بخشی از پردازش سیگنال پایپینگ بالا به دست می آید
14. But what if the market-based arguments against AMD's coprocessor plans were nullified? This is exactly what would happen if AMD were to acquire ATI.
[ترجمه ترگمان]اما اگر بحث های مبتنی بر بازار بر علیه برنامه های coprocessor AMD لغو شد چه؟ این دقیقا همان چیزی است که اگر AMD به دست آوردن ATI وجود داشت اتفاق می افتاد
[ترجمه گوگل]اما اگر آرگومان مبتنی بر بازار در برابر برنامه های coprocessor AMD لغو شود چه؟ این دقیقا همان چیزی است که اگر AMD برای به دست آوردن ATI می آید اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]اما اگر آرگومان مبتنی بر بازار در برابر برنامه های coprocessor AMD لغو شود چه؟ این دقیقا همان چیزی است که اگر AMD برای به دست آوردن ATI می آید اتفاق می افتد
پیشنهاد کاربران
coprocessor ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: همپرداز
تعریف: ریزپردازندهای که برای کمک به ریزپردازندۀ اصلی، به منظور افزایش توان پردازشی آن، به کار رود
واژه مصوب: همپرداز
تعریف: ریزپردازندهای که برای کمک به ریزپردازندۀ اصلی، به منظور افزایش توان پردازشی آن، به کار رود
کلمات دیگر: