کلمه جو
صفحه اصلی

docking


علوم هوایى : ارتباط مکانیکى دو فضاپیما در یک مدار

انگلیسی به فارسی

پیوستن، جاخالی کردن، بریدن، کوتاه کردن


انگلیسی به انگلیسی

• act of bringing a boat to dock, act of bringing a boat ashore

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] الحاق روند نزدیک شدن و اتصال دو فضا پیما به یکدیگر در فضا .

جملات نمونه

1. docking manoeuvers
حرکات لازم برای پهلوگیری

2. the docking of the two spaceships
اتصال دو سفینه ی فضایی

3. The tug eased into the narrow docking space.
[ترجمه ترگمان]کشش در فضای اتصال باریک فرو رفت
[ترجمه گوگل]واگن به فضای محدود فشرده رسیده است

4. Sometimes receptors are ion channels, and the docking trips the channel open.
[ترجمه ترگمان]گاهی گیرنده های کانال های یونی هستند و داکینگ به کانال باز می شود
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات گیرنده ها کانال های یونی هستند، و کانکشن کانال را باز می کند

5. Prior to docking the probe mechanism was located at the end of this tunnel.
[ترجمه ترگمان]قبل از اتصال مکانیسم کاوشگر در انتهای این تونل قرار گرفت
[ترجمه گوگل]قبل از اتصال به مکانیزم پروب در انتهای این تونل قرار داشت

6. During a routine docking maneuver to resupply, we collided with a cargo ship.
[ترجمه ترگمان]در طی مانور docking روتین به resupply، ما با یک کشتی باری برخورد کردیم
[ترجمه گوگل]در طی یک مانور معمول برای بارگیری، ما با یک کشتی باری برخورد کردیم

7. Ships docking at Amnisos could well have found themselves trapped there by a north wind, just as Odysseus claimed he was.
[ترجمه ترگمان]کشتی ها در Amnisos به خوبی می توانستند خود را در آنجا به دام یک باد شمالی گیر بیندازند، درست همان طور که Odysseus مدعی بود
[ترجمه گوگل]کشتی هایی که در Amnisos سوار می شدند، می توانستند خود را به وسیله ی باد شمالی به دام انداختند، همانطور که اودیسه ادعا کرد که او بود

8. It also provides a docking facility for later shuttle missions.
[ترجمه ترگمان]همچنین یک مرکز اتصال برای ماموریت های شاتل بعدی فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این همچنین امکانات اتصال برای ماموریت های بعدی شاتل را فراهم می کند

9. Salyut 6 had docking ports so that the crew could be rotated and re-supplied b automatic vehicles.
[ترجمه ترگمان]Salyut ۶ بنادر اتصال داشت به طوری که خدمه را می توان چرخانده و دو وسیله نقلیه اتوماتیک را تجهیز کرد
[ترجمه گوگل]سالیوت 6 پورت های اتصال داشت تا بتوانند خدمه را بطور اتوماتیک چرخانده و دوباره بارگذاری کنند

10. The algorithm is applied to the docking of several simple model molecules and the docking between the benzamidine and HIV 1 protease.
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم برای اتصال چند مولکول مدل ساده و اتصال بین the و HIV ۱ پروتئاز اعمال می شود
[ترجمه گوگل]الگوریتم برای اتصال چندین مولکول مدل ساده و اتصال بین بنزامیدین و پروتئاز HIV 1 اعمال می شود

11. All vessels docking at the frontier pORts are required to be rodent free and in possession of a valid Derat OR Deratting Exemption Certificate.
[ترجمه ترگمان]تمام کشتی هایی که در the مرزی به سر می برند لازم است که به صورت موش خانگی و در اختیار داشتن یک گواهی معتبر Derat یا Deratting قرار داشته باشند
[ترجمه گوگل]تمام کشتی هایی که در بندرهای مرزی متصل می شوند باید آزاد باشند و دارای مجوز معتبر Derat OR Deratting Exemption Certificate باشند

12. Molecu lar docking serves as a method to simulate the interactions of two molecules (such as ligand and receptor) and to predict their binding mode a nd affinity.
[ترجمه ترگمان]این اتصال به عنوان روشی برای شبیه سازی تعامل دو مولکول (مثل لیگاند و گیرنده)و پیش بینی حالت اتصال آن ها برای اتصال به کار می رود
[ترجمه گوگل]اتصال مولکو لار به عنوان یک روش برای شبیه سازی تعاملات دو مولکول (مانند لیگاند و گیرنده) و پیش بینی حالت اتصال و وابستگی آن عمل می کند

13. In the design of circular arc slipway. the docking and launching problems on longitudinal circular arc slipway for large vessel are successfully solved.
[ترجمه ترگمان]در طراحی قوس دایره ای مدور مساله اتصال و راه اندازی بر روی قوس طولی حلقوی طولی برای کشتی بزرگ به طور موفقیت آمیز حل شده است
[ترجمه گوگل]در طراحی قائم قائم دایره ای مشکلات اتصال و راه انداز در لغزش قوس دایره ای برای کشتی بزرگ با موفقیت حل شده است

14. We have you vectored for approach and emergency docking.
[ترجمه ترگمان]ما شما را برای نزدیک شدن به رویکرد و روش های اتصال اضطراری آماده کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما شما را برای رویکرد و اسکله اورژانسی طراحی کرده ایم

پیشنهاد کاربران

docking ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: حوض نشینی
تعریف: عملیات یا اقداماتی که درطی آن شناور به حوضچۀ تعمیرات وارد می شود

[فضا]

پیوند ، پیوست ، پهلوگیری


کلمات دیگر: