کلمه جو
صفحه اصلی

apogee


معنی : اوج، نقطهء کمال، اعلی درجه، نقطهء اوج، ذروه
معانی دیگر : (مجازی) اوج، (نجوم و فضاشناسی - مدار ماه و ماهواره ها) دورترین فاصله از زمین، اوج (در مقابل: حضیض یا perigee)

انگلیسی به فارسی

(هندسه) اوج، نقطه اوج، ذروه، اعلی درجه، نقطه کمال


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the point in the orbit of the moon or of a man-made satellite that is farthest from the earth. (Cf. perigee.)
مشابه: extremity, limit, reach

- When the moon is at apogee, its gravitational pull is at its weakest.
[ترجمه ترگمان] زمانی که ماه در اوج خود قرار دارد کشش گرانشی آن در ضعیف ترین حالت خود قرار دارد
[ترجمه گوگل] وقتی که ماه در آپوز است، کشش گرانشی آن ضعیفتر است

(2) تعریف: the highest or farthest point.
مشابه: acme, apex, extremity, height, limit, peak, pinnacle, terminus, tip, top, ultimate, vertex, zenith

- At their apogee, the band was selling over a million records per year.
[ترجمه ترگمان] در دوران اوج خود، گروه بیش از یک میلیون رکورد در سال به فروش می رسید
[ترجمه گوگل] در آپاچی خود، گروه بیش از یک میلیون رکورد در سال فروش داد

• farthest point from earth in the moon's orbit; farthest distance, highest point

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] اوج 1.دورترین نقطه در مدار بیضوی ماهواره نسبت به زمین . 2. دورترین نقطه در مسیر حرکت موشک پرتابی نسبت به زمین .
[زمین شناسی] اوج موقعیت مدارماه یا هر سیاره ای زمانی که بیشترین فاصله را با زمین دارد
[ریاضیات] اوج

مترادف و متضاد

اوج (اسم)
acme, climax, pinnacle, culmination, zenith, top, summit, apogee, apex, tip-top, pitch, crescendo, high tide, meridian, noontide

نقطهء کمال (اسم)
acme, apogee

اعلی درجه (اسم)
summit, apogee, tip-top

نقطهء اوج (اسم)
apogee

ذروه (اسم)
pinnacle, summit, apogee, ne plus ultra

جملات نمونه

1. teymour climbed from the perigee of hardship to the apogee of glory
تیمور از حضیض ذلت به اوج رفعت رسید.

2. At their apogee, the novels of Spillane claimed worldwide sales of over 180 million.
[ترجمه ترگمان]در اوج خود، رمان های of فروش جهانی بیش از ۱۸۰ میلیون نفر را ادعا کردند
[ترجمه گوگل]ردپای Spillane در آپگوهای خود، فروش جهانی بیش از 180 میلیون دلار را ادعا کرد

3. His political career reached its apogee in the 1960s.
[ترجمه ترگمان]فعالیت سیاسی او در دهه ۱۹۶۰ به اوج خود رسید
[ترجمه گوگل]حرفه سیاسی او در دهه 1960 به اوج خود رسید

4. The orbit of the artificial satellite has an apogee of 200 miles from the earth.
[ترجمه ترگمان]مدار ماهواره مصنوعی در فاصله ۲۰۰ مایلی از زمین قرار دارد
[ترجمه گوگل]مدار ماهواره ای مصنوعی دارای 200 متری از زمین است

5. At apogee its radial velocity reaches zero, so it once again has a purely horizontal velocity.
[ترجمه ترگمان]در اوج سرعت شعاعی آن به صفر می رسد، بنابراین یک بار دیگر دارای یک سرعت کاملا افقی است
[ترجمه گوگل]در آن زمان سرعت شعاعی آن به صفر می رسد، به طوری که یک بار دیگر یک سرعت کاملا افقی دارد

6. Crazy logic had reached the ultimate apogee of absurdity - or perhaps not quite.
[ترجمه ترگمان]منطق دیوانه به نقطه نهایی پوچی رسیده بود - شاید هم نه کاملا
[ترجمه گوگل]منطق دیوانه به بی نهایت نهایی - و یا شاید نه کاملا رسیده است

7. His longtime sailboat, named Apogee in honor of his lunar Apollo flight, is for sale.
[ترجمه ترگمان]قایق بادبانی قدیمی او، که به افتخار پرواز آپولو به نام (apogee)نامگذاری شده، برای فروش است
[ترجمه گوگل]قایق بادبانی طولانی خود، به نام آپگای به افتخار پرواز قله او آپولو، برای فروش است

8. Apogee have made an entry into the educational market with this first high class educational game.
[ترجمه ترگمان]apogee با این اولین بازی عالی آموزشی، ورود به بازار آموزشی را آغاز کرده اند
[ترجمه گوگل]Apogee با این اولین بازی آموزشی درجه یک وارد بازار آموزشی شده است

9. At any point on the ellipse between apogee and perigee a spacecraft will have both a horizontal and a radial velocity.
[ترجمه ترگمان]در هر نقطه از بیضی، یک سفینه فضایی دارای یک سرعت شعاعی و یک سرعت شعاعی خواهد بود
[ترجمه گوگل]در هر نقطه ای از بیضی بین پرچم و پرچم، یک فضاپیما دارای سرعت افقی و شعاعی است

10. It reached its apogee in a 1924 speech to the Royal Society of St George.
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی در سخنرانی ۱۹۲۴ به انجمن سلطنتی سنت جورج رسید
[ترجمه گوگل]در یک سخنرانی در سال 1924 به انجمن سلطنتی سنت جورج، آن را به قبر رسانده است

11. The farthest point on lunar orbit is called apogee.
[ترجمه ترگمان]آخرین نقطه در مدار ماه، دوران apogee نامیده می شود
[ترجمه گوگل]دورترین نقطه در مدار ماه است که نام آن apogee است

12. Particularly well equipped are the apogee telescopes.
[ترجمه ترگمان]به خصوص این تلسکوپ apogee است
[ترجمه گوگل]به ویژه تلسکوپهای بتونی مجهز هستند

13. George, where is the apogee on the earth?
[ترجمه ترگمان]جرج، نقطه اوج کره زمین کجاست؟
[ترجمه گوگل]جورج، جایی که آپولو در زمین است؟

14. In the case of finite thrust apogee maneuver for the geostationary satellite, the fuel consumption increases due to the long burn arc.
[ترجمه ترگمان]در مورد زمان محدود در حرکت برای ماهواره geostationary، مصرف سوخت به دلیل قوس طولانی سوخت افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]در مورد مانور قطبش قطره ای برای ماهواره ژئواسترایی، مصرف سوخت با توجه به ضربان قلب طولانی افزایش می یابد

Teymour climbed from the perigee of hardship to the apogee of glory.

تیمور از حضیض ذلت به اوج رفعت رسید.



کلمات دیگر: