بطور تصادفی، بدون نقشه یا انتخاب، بی گزین، بختی، بختینی، همین طوری، بختانه، به تصادف
at random
بطور تصادفی، بدون نقشه یا انتخاب، بی گزین، بختی، بختینی، همین طوری، بختانه، به تصادف
انگلیسی به فارسی
به تصادف
به صورت تصادفی، به تصادف
انگلیسی به انگلیسی
• by chance, in a haphazard manner
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] به صورت تصادفی
[ریاضیات] به تصادف، بر حسب اتفاق، همین طوری، بی هدف، بدون منظور، به تصادف، به اتفاق
[ریاضیات] به تصادف، بر حسب اتفاق، همین طوری، بی هدف، بدون منظور، به تصادف، به اتفاق
جملات نمونه
1. The winning entry will be selected at random by computer.
[ترجمه ترگمان]ورودی برنده به صورت تصادفی توسط کامپیوتر انتخاب خواهد شد
[ترجمه گوگل]ورود برنده به صورت تصادفی از طریق رایانه انتخاب می شود
[ترجمه گوگل]ورود برنده به صورت تصادفی از طریق رایانه انتخاب می شود
2. Three people were killed by shots fired at random from a minibus.
[ترجمه ترگمان]سه نفر با شلیک گلوله به تصادفی از یک مینی بوس کشته شدند
[ترجمه گوگل]سه نفر توسط عکس های تصادفی از مینی بوس اخراج شدند
[ترجمه گوگل]سه نفر توسط عکس های تصادفی از مینی بوس اخراج شدند
3. He simply stuck a pin in at random amongst the names of candidates.
[ترجمه ترگمان]او به سادگی یک سنجاق را به صورت تصادفی در میان اسامی نامزدها گیر انداخت
[ترجمه گوگل]او به طور تصادفی در میان نام نامزدها گیر افتاد
[ترجمه گوگل]او به طور تصادفی در میان نام نامزدها گیر افتاد
4. Names were picked at random out of a hat.
[ترجمه ترگمان]اسم انتخاب با اسم تصادفی کلاه برداری شده بود
[ترجمه گوگل]نام ها به صورت تصادفی از یک کلاه برداشت شدند
[ترجمه گوگل]نام ها به صورت تصادفی از یک کلاه برداشت شدند
5. The gang picked their victims at random.
[ترجمه ترگمان]باند victims را تصادفی انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]این گروه بطور تصادفی قربانیان خود را برداشتند
[ترجمه گوگل]این گروه بطور تصادفی قربانیان خود را برداشتند
6. Three black people were killed by shots fired at random from a minibus.
[ترجمه ترگمان]سه نفر از مردم سیاه پوست با شلیک گلوله به تصادفی از یک مینی بوس کشته شدند
[ترجمه گوگل]سه نفر سیاه پوست توسط تصادفی از مینی بوس اخراج شدند
[ترجمه گوگل]سه نفر سیاه پوست توسط تصادفی از مینی بوس اخراج شدند
7. The teacher might suddenly address individual students at random.
[ترجمه ترگمان]معلم ممکن است ناگهان به دانش آموزان انفرادی بزند
[ترجمه گوگل]معلم ممکن است ناگهان به طور تصادفی به دانش آموزان فردی پاسخ دهد
[ترجمه گوگل]معلم ممکن است ناگهان به طور تصادفی به دانش آموزان فردی پاسخ دهد
8. We received several answers, and we picked one at random.
[ترجمه ترگمان]ما چندین پاسخ دریافت کردیم و ما یکی را تصادفی انتخاب کردیم
[ترجمه گوگل]ما چندین پاسخ دریافت کردیم و ما را به صورت تصادفی انتخاب کردیم
[ترجمه گوگل]ما چندین پاسخ دریافت کردیم و ما را به صورت تصادفی انتخاب کردیم
9. They fired at random into the enemy ranks.
[ترجمه ترگمان]به اتفاق تصادفی به صفوف دشمن شلیک کردند
[ترجمه گوگل]آنها به صورت تصادفی به دشمن زدند
[ترجمه گوگل]آنها به صورت تصادفی به دشمن زدند
10. She opened the book at random and started reading.
[ترجمه ترگمان]کتاب را به طور تصادفی باز کرد و شروع به خواندن کرد
[ترجمه گوگل]او کتاب را به طور تصادفی باز کرد و شروع به خواندن کرد
[ترجمه گوگل]او کتاب را به طور تصادفی باز کرد و شروع به خواندن کرد
11. The terrorists fired into the crowd at random.
[ترجمه ترگمان]تروریست ها به طور تصادفی به میان جمعیت شلیک کردند
[ترجمه گوگل]تروریست ها به صورت تصادفی به جمعیت می روند
[ترجمه گوگل]تروریست ها به صورت تصادفی به جمعیت می روند
12. Names were chosen at random from a list.
[ترجمه ترگمان]اسامی به صورت تصادفی از یک فهرست انتخاب شدند
[ترجمه گوگل]نامها به صورت تصادفی از یک لیست انتخاب شدند
[ترجمه گوگل]نامها به صورت تصادفی از یک لیست انتخاب شدند
13. Letters and numbers set at random around its perimeter and an upended wine glass in the centre.
[ترجمه ترگمان]نامه ها و اعداد تصادفی در اطراف محیط اطرافش و یک لیوان شراب در مرکز قرار دارند
[ترجمه گوگل]نامه ها و اعداد به صورت تصادفی در اطراف محیط آن و شیشه شراب در مرکز قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]نامه ها و اعداد به صورت تصادفی در اطراف محیط آن و شیشه شراب در مرکز قرار گرفته است
کلمات دیگر: