( صفت ) آنکه بروبالایی چون پرنیان دارد .
پرنیان بر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پرنیان بر. [ پ َ ب َ ] ( ص مرکب ) آنکه بری نرم و لطیف دارد :
پری خواندم او را وز آنروی خواندم
که روی پری داشت آن پرنیان بر.
میئی چنانکه چو جان در بدن بود، در دَن.
پری خواندم او را وز آنروی خواندم
که روی پری داشت آن پرنیان بر.
فرخی.
ز ساقیان پریروی پرنیان بر گیرمیئی چنانکه چو جان در بدن بود، در دَن.
سوزنی.
کلمات دیگر: