کلمه جو
صفحه اصلی

uncalled for


نالازم، غیر ضروری، ناخواسته، ناخوانده، نامطلوب

انگلیسی به فارسی

ناخواسته، غیر ضروری، ناخوانده، نامطلوب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: inappropriate or unjustified.
متضاد: necessary, required

- his uncalled-for rudeness
[ترجمه ترگمان] rudeness - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل] ناخوشایند او، برای بی رحمی

(2) تعریف: unsolicited or unwanted.

• inappropriate, unnecessary and out of place
an uncalled-for remark is unkind or unfair and should not have been made.

جملات نمونه

1. I'm sorry. That was uncalled for.
[ترجمه mohammad] متاسفم اون غیرضروری بود
[ترجمه ترگمان]متاسفم غیر منتظره بود
[ترجمه گوگل]متاسفم این نامزد نامشخص است

2. That comment was totally uncalled for.
[ترجمه ترگمان] اون اظهار نظر کاملا نامناسب بود
[ترجمه گوگل]این نظر کاملا غیرقانونی بود

3. His comments were uncalled for.
[ترجمه ترگمان]نظرات او ناخوانده بودند
[ترجمه گوگل]نظرات او برای آن نامعلوم بود

4. Your remarks on that occasion were quite uncalled for.
[ترجمه ترگمان]اظهارات شما در آن مورد کاملا نامناسب بود
[ترجمه گوگل]اظهار نظرهای شما در این مورد کاملا غیرقانونی بود

5. Walter's spiteful remarks were quite uncalled for.
[ترجمه ترگمان]رفتار پر از کینه و کینه والتر به هیچ وجه مناسب نبود
[ترجمه گوگل]گفته های خائنانه والتر برای آن کاملا غیرقانونی بود

6. One could say this is uncalled for sophisticated terminology or mathematical exactness.
[ترجمه ترگمان]می توان گفت که این یک اصطلاح پیچیده برای اصطلاحات پیچیده و یا دقیق تر ریاضی است
[ترجمه گوگل]می توان گفت که این واژه برای اصطلاح پیچیده یا دقت ریاضی نامعلوم است

7. That is why the budget deficit concern is uncalled for.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که نگرانی کسری بودجه برای این مساله ناخوانده است
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که کسری بودجه برای کسری بودجه وجود ندارد

8. That last remark is uncalled for, out of order, and you will please withdraw it.
[ترجمه ترگمان]این حرف آخر برای من غیر ضروری است و شما خواهش می کنم آن را عقب بکشید
[ترجمه گوگل]این آخرین اظهارنظر برای لغو تحریم ها غیرقانونی است و لطفا آن را لغو کنید

9. Hence, attempts to hasten the significant task is uncalled for.
[ترجمه ترگمان]از این رو، تلاش برای تسریع این کار مهم، ناخوانده است
[ترجمه گوگل]از این رو، تلاش برای تسریع در انجام وظیفه قابل توجه است

10. The derogatory remark that the rounder handles might strike the bench leg is uncalled for.
[ترجمه ترگمان]اظهارات موهنی که دسته های rounder ممکن است به پای نیمکت اصابت کنند ناخوانده به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]نکته مخربی که ممکن است دستهای گردان ممکن است به پای نیمکت برسند، نامعلوم است

11. That said, the way it was pointed out was really uncalled for but there's probably a little truth to that.
[ترجمه ترگمان]این طور که به نظر می رسید واقعا ناخواسته بود، اما احتمالا یک حقیقت کوچک برای آن وجود دارد
[ترجمه گوگل]گفتم، به طوری که به آن اشاره شد واقعا ناخواسته بود اما احتمالا کمی حقیقت به آن وجود دارد

12. I never directly or intentionally insulted you or anyone else in this thread. totally uncalled for, and deserving of an apology.
[ترجمه ترگمان]من مستقیما یا عمدا به تو یا کس دیگری در این رشته توهین نکرده ام و لایق یه عذرخواهی نیست …
[ترجمه گوگل]من هرگز به طور مستقیم یا عمدا تو و دیگران در این موضوع توهین نکردم کاملا ناخوشایند و سزاوار عذرخواهی است

13. Euro land is sputtering because its anti-Keynesian fiscal and monetary stance is uncalled for and counterproductive.
[ترجمه ترگمان]زمین اروپا در حال تجزیه و تحلیل است، چرا که موضع مالی و مالی ضد Keynesian آن ناخوانده و زیان آور است
[ترجمه گوگل]جغرافیای یورو پراکنده است، زیرا موضع مالی و پولی ضد کینزی برای آن غیرقابل تحمل و غیرقانونی است

14. Why this wavering on the part of some comrades which most people find absolutely uncalled for?
[ترجمه ترگمان]چرا این تردید در قسمتی از رفقایش به وجود آمده که بیشتر مردم به هیچ وجه uncalled ندارند؟
[ترجمه گوگل]چرا این بخاطر برخی از رفقا که اغلب افراد به طور کامل از آنها نامعلوم هستند، دامن می زنند؟

پیشنهاد کاربران

نابجا، بی مورد


کلمات دیگر: