(کالبدشناسی) دم روده ی کرمی، دمیزه ی کرمی، زائده کرمی شکل، آپاندیس، ضمیمه اعور
vermiform appendix
(کالبدشناسی) دم روده ی کرمی، دمیزه ی کرمی، زائده کرمی شکل، آپاندیس، ضمیمه اعور
انگلیسی به فارسی
(کالبدشناسی) دم رودهی کرمی، دمیزهی کرمی، زائده کرمی شکل، آپاندیس
آپاندیس Vermiform
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the narrow, blind tube extending from the cecum of the large intestine.
• مشابه: appendix
• مشابه: appendix
• part of the intestines
جملات نمونه
1. The modern king have become a vermiform appendix: useless when quiet ; when obtrusive, in danger of removal.
[ترجمه ترگمان]این شاه جدید، در موقع مزاحم شدن، در خطر رفتن، در خطر است؛ وقتی مزاحم او شده و مزاحم او شده و مزاحم او شده و مزاحم او شده و مزاحم او شده باشد
[ترجمه گوگل]پادشاه مدرن زمانی که آرام است، بی فایده است هنگامی که گرفتار، در معرض خطر حذف است
[ترجمه گوگل]پادشاه مدرن زمانی که آرام است، بی فایده است هنگامی که گرفتار، در معرض خطر حذف است
2. Appendix in full vermiform appendix: Vestigial hollow tube attached to the cecum of the large intestine.
[ترجمه ترگمان]ضمیمه A ضمیمه کامل ضمیمه: لوله توخالی vestigial متصل به the روده بزرگ
[ترجمه گوگل]ضمیمه در تاندون ورمی کامل لوله توخالی Vestigial متصل به ساقه روده بزرگ
[ترجمه گوگل]ضمیمه در تاندون ورمی کامل لوله توخالی Vestigial متصل به ساقه روده بزرگ
3. Methods The root of vermiform appendix was stitched up and enwrapped in laparoscopic appendectomy by silk stitches.
[ترجمه ترگمان]روش های ریشه ضمیمه vermiform در appendectomy laparoscopic با stitches silk بخیه زده شد
[ترجمه گوگل]روش ها: ریشه آپاندیس ورم مفاصل به روش ساندویچ ابریشم در آپاندکتومی لاپاروسکوپی قرار داده شده است
[ترجمه گوگل]روش ها: ریشه آپاندیس ورم مفاصل به روش ساندویچ ابریشم در آپاندکتومی لاپاروسکوپی قرار داده شده است
4. Auto transplantation of the vermiform appendix.
[ترجمه ترگمان]پیوند خودکار ضمیمه vermiform
[ترجمه گوگل]پیوند اتوماتیک آپاندیس ورمی
[ترجمه گوگل]پیوند اتوماتیک آپاندیس ورمی
5. Invagination of the vermiform appendix due to endometriosis is a very uncommon clinical phenomenon.
[ترجمه ترگمان]invagination ضمیمه the به دلیل to یک پدیده بالینی بسیار غیر معمول است
[ترجمه گوگل]انفوزیون آپاندیس ورمی به علت اندومتریوز پدیده بالینی بسیار غیر معمولی است
[ترجمه گوگل]انفوزیون آپاندیس ورمی به علت اندومتریوز پدیده بالینی بسیار غیر معمولی است
6. Acute inflammation of the vermiform appendix is the most common surgical lesion within the abdomen.
[ترجمه ترگمان]التهاب حاد ضمیمه vermiform بیش ترین آسیب جراحی در شکم است
[ترجمه گوگل]التهاب حاد آپاندیس ورم مفاصل شایع ترین ضایعه جراحی در داخل شکم است
[ترجمه گوگل]التهاب حاد آپاندیس ورم مفاصل شایع ترین ضایعه جراحی در داخل شکم است
7. The lymphatic capillary networks and lymphatics of the ileum and the vermiform appendix may directly communicate with those of the cecum.
[ترجمه ترگمان]The capillary lymphatic و lymphatics of و ضمیمه vermiform می توانند مستقیما با آن of ارتباط برقرار کنند
[ترجمه گوگل]شبکه های مویرگی لنفاوی و لنفاتیک ileum و آپاندیس ورم مفاصل می توانند به طور مستقیم با کسانی که از ساکوم ارتباط دارند، ارتباط برقرار کنند
[ترجمه گوگل]شبکه های مویرگی لنفاوی و لنفاتیک ileum و آپاندیس ورم مفاصل می توانند به طور مستقیم با کسانی که از ساکوم ارتباط دارند، ارتباط برقرار کنند
8. Considering the fact that appendicitis often involves bacterial infection of the vermiform appendix, children commonly experience high fever, intense sweating and chills.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن این واقعیت که appendicitis اغلب شامل عفونت باکتریایی ضمیمه vermiform می شود، کودکان عموما تب بالا، تعریق شدید و chills را تجربه می کنند
[ترجمه گوگل]با توجه به این واقعیت که آپاندیسیت اغلب شامل عفونت باکتریایی آپاندیس ورمی است، کودکان معمولا تب بالا، عرق شدید و لرز را تجربه می کنند
[ترجمه گوگل]با توجه به این واقعیت که آپاندیسیت اغلب شامل عفونت باکتریایی آپاندیس ورمی است، کودکان معمولا تب بالا، عرق شدید و لرز را تجربه می کنند
9. Another leftover from our plant eating ancestors is the vermiform appendix, which is an organ attached to the large intestine.
[ترجمه ترگمان]باقیمانده دیگری که از اجدادش تغذیه می کنیم، ضمیمه vermiform است که یک عضو متصل به روده بزرگ است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از اجتناب از اجزای خوردن گیاه ما، آپاندیس ورمی است که یک عضو متصل به روده بزرگ است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از اجتناب از اجزای خوردن گیاه ما، آپاندیس ورمی است که یک عضو متصل به روده بزرگ است
10. She has left, for instance, some troublesome bits of scaffolding, like the vermiform appendix, behind.
[ترجمه ترگمان]مثلا، او، مانند آپاندیس vermiform، چپ و راست، چپ و راست، چپ و راست، چپ و راست، چپ چپ دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، او بعضی از بیت های مشکوک مانند داربست ورم مفاصل را پشت سر گذاشته است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، او بعضی از بیت های مشکوک مانند داربست ورم مفاصل را پشت سر گذاشته است
11. In this report, the symptoms, etiologic factors, classfication, diagnostic features, and treatment of invagination of the vermiform appendix are discussed, and the pertinent literature reviewed.
[ترجمه ترگمان]در این گزارش علایم، عوامل etiologic، classfication، ویژگی های تشخیصی و رفتار of ضمیمه vermiform مورد بحث و بررسی قرار گرفتند و مقالات مربوطه مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]در این گزارش، علائم، عوامل اتیولوژیک، طبقه بندی، ویژگی های تشخیصی و درمان مجدد آپاندیس ورمی مبهم مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در این گزارش، علائم، عوامل اتیولوژیک، طبقه بندی، ویژگی های تشخیصی و درمان مجدد آپاندیس ورمی مبهم مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
کلمات دیگر: