کلمه جو
صفحه اصلی

uncoloured

انگلیسی به انگلیسی

• not colored; impartial (also uncolored)

جملات نمونه

1. His judgement was uncoloured by personal prejudice.
[ترجمه ترگمان]قضاوت او براساس عقاید شخصی uncoloured بود
[ترجمه گوگل]قضاوت او توسط تعصب شخصی رنگ نشده بود

2. A thin, plain, uncoloured glass best shows off the colour and richness of the wine.
[ترجمه ترگمان]یک شیشه ساده، ساده و uncoloured، رنگ و غنای شراب را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]شیشه ای نازک، ساده و بدون رنگ، بهترین رنگ و غنای شراب را نشان می دهد

3. Methods By using an uncoloured affinity-electrophoresis combined with monoclonal double antibody sandwich enzyme immunoassay.
[ترجمه ترگمان]روش ها با استفاده از یک اتصال uncoloured - الکتروفورز در ترکیب با آنتی بادی مونوکلونال آنتی بادی مونوکلونال sandwich، immunoassay
[ترجمه گوگل]روش ها با استفاده از الکتروفورز وابستگی بدون رنگ آمیزی همراه با ایمونوسیت ساندویچ آنتی بادی مونوکلونال آنزیم

4. Drawn or blown glass, uncoloured, unworked, in sheets whether or not to shape.
[ترجمه ترگمان]غرق شدن یا منفجر کردن شیشه، uncoloured ها، unworked ها، برگ ها، چه در شکل و چه برای شکل دادن
[ترجمه گوگل]شیشه ای ساخته شده یا دمیده شده، بدون رنگ، بدون کار، در ورق های شکل یا نه

5. 'I didn't know I'd been all that tactful, 'he said in an uncoloured tone.
[ترجمه ترگمان]او با لحنی uncoloured گفت: من نمی دونستم که من همه that
[ترجمه گوگل]او گفت: 'من نمی دانستم که همه چیز به هم ریخته است '

6. Now glue the two single layer flaps together to enclose all the uncoloured paper.
[ترجمه ترگمان]حالا چسب دو لایه را به هم بچسبانید و همه کاغذ uncoloured را محصور کنید
[ترجمه گوگل]حالا دو لایه لایه ی تک لایه را به هم وصل کنید تا تمام کاغذ بدون رنگ را ببندید


کلمات دیگر: