بی نظیر
uncombed
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of combed.
• not combed
جملات نمونه
1. Her hair was lifeless and uncombed.
[ترجمه ترگمان]موهایش بی روح و بی جان بود
[ترجمه گوگل]موهایش بی حوصله و بی رحم بود
[ترجمه گوگل]موهایش بی حوصله و بی رحم بود
2. He was unwashed, uncombed, with his clothes half buttoned.
[ترجمه ترگمان]نشسته بود، نشسته بود، لباس هایش را نیم بسته بود
[ترجمه گوگل]او بدون شستشو، ناحیه کمری، با لباس های خود را نیمه قلاب
[ترجمه گوگل]او بدون شستشو، ناحیه کمری، با لباس های خود را نیمه قلاب
3. Her hair was uncombed and she was without the protection of makeup.
[ترجمه ترگمان]موهایش بور بود و او بدون محافظ و آرایش بود
[ترجمه گوگل]موهای او بی قراری بود و او بدون حفاظت از آرایش بود
[ترجمه گوگل]موهای او بی قراری بود و او بدون حفاظت از آرایش بود
4. He was unwashed and uncombed with his clothes half buttoned.
[ترجمه ترگمان]با لباس هایش زیر و رو شده بود و لباس هایش را با دکمه های تکمه کرده بود
[ترجمه گوگل]او دستشویی و نیشگون گرفته بود و لباسش را نیمه بریده بود
[ترجمه گوگل]او دستشویی و نیشگون گرفته بود و لباسش را نیمه بریده بود
5. Uncombed: hair that looks like it has not been washed or brushed for a long time.
[ترجمه ترگمان]uncombed: مو که شبیه به آن است برای مدت طولانی شسته نشده و یا شانه نشده است
[ترجمه گوگل]موهای بدون کرم که به نظر می رسد شسته شده یا به مدت طولانی تمیز شده است
[ترجمه گوگل]موهای بدون کرم که به نظر می رسد شسته شده یا به مدت طولانی تمیز شده است
6. I kept wondering if I was uncombed or unzipped.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که آیا uncombed یا زیپ هستم یا نه
[ترجمه گوگل]من به یاد داشته باشم که آیا من غیرقابل انباشته شدن یا ناپدید شدن بودم
[ترجمه گوگل]من به یاد داشته باشم که آیا من غیرقابل انباشته شدن یا ناپدید شدن بودم
7. My mother said that I could not leave the house with uncombed hair.
[ترجمه ترگمان]مادرم گفت که نمی توانم خانه را با موهای uncombed ترک کنم
[ترجمه گوگل]مادر من گفت که من نمیتوانم خانه را با موهای ناخوشایند ترک کنم
[ترجمه گوگل]مادر من گفت که من نمیتوانم خانه را با موهای ناخوشایند ترک کنم
8. What was left of it was generally standing on end, or uncombed after he had removed his cap.
[ترجمه ترگمان]آنچه باقی مانده بود معمولا به پایان می رسید، یا پس از آن که کلاهش را ازسر برداشته بود
[ترجمه گوگل]آنچه که از آن باقی مانده بود، عموما در انتها قرار داشت و یا پس از کلاهبرداری خود، از بین رفت
[ترجمه گوگل]آنچه که از آن باقی مانده بود، عموما در انتها قرار داشت و یا پس از کلاهبرداری خود، از بین رفت
پیشنهاد کاربران
شانه نزده و نا مرتب
کلمات دیگر: