1. crab one's act (or the deal, etc. )
کار (یا معامله و غیره) را خراب کردن
2. don't crab at me!
به من اخم و تخم نکن !
3. catch a crab
(در قایق) پارو را دیر از آب بیرون کشیدن (که موجب به هم خوردن توازن قایق و کم شدن سرعت آن می شود)
4. the shell of a crab
سختپوست خرچنگ
5. his father is quite a crab
پدرش خیلی بدخلق است.
6. You cannot make a crab walk straight.
[ترجمه ترگمان]تو نمیتونی یک خرچنگ درست کنی
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید راه رفتن راست خرچنگ را درست کنید
7. A crab scuttled away under a rock as we passed.
[ترجمه javid] ما از این موضوع رد میشیم، مثل خرچنگی که که از زیر سنگ رد میشه
[ترجمه ترگمان]همان طور که رد می شدیم، یک خرچنگ از زیر سنگی بیرون رفت
[ترجمه گوگل]همانطور که گذشت، خرچنگی در زیر سنگ افتاد
8. A crab nipped my toe while I was paddling.
[ترجمه ترگمان]در حالی که پارو می زدم، یک خرچنگ نوک پایم را گاز گرفت
[ترجمه گوگل]خرگوش انگشتانم را در حالی که انگشتانم را می پوشاند برداشتم
9. Although it is tasty, crab is very filling.
[ترجمه ترگمان]با اینکه خوش مزه است، اما بسیار پر کننده است
[ترجمه گوگل]اگرچه خوشمزه است، خرچنگ بسیار پر می شود
10. This crab meat/salad is delicious!
[ترجمه ترگمان]این گوشت خرچنگ و سالاد لذیذ است!
[ترجمه گوگل]این گوشت خرچنگ / سالاد خوشمزه است!
11. I picked one and threw it at a crab apple tree.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها را برداشتم و به یک درخت سیب جنگلی انداختم
[ترجمه گوگل]من یکی را انتخاب کردم و آن را در یک درخت خرچنگ سیب انداختم
12. The body meat of the blue crab is white, that of the claws, brownish.
[ترجمه ترگمان]گوشت بدن خرچنگ آبی سفید است، و آن پنجه های قهوه ای است
[ترجمه گوگل]گوشت بدن خرچنگ آبی سفید، پنجه، قهوه ای است
13. He used to fish for blue crab in the river and sell them for a nickel apiece.
[ترجمه ترگمان]او برای یک خرچنگ آبی در رودخانه ماهی می گرفت و آن ها را به قیمت یک سنت می فروخت
[ترجمه گوگل]او برای خوردن خرچنگ آبی در رودخانه به رودخانه رفت و آنها را به صورت نیکل فروخت
14. The whole of that crab, every single pincer and leg, however long, had been excised with the knife.
[ترجمه ترگمان]تمام آن خرچنگ، هر تک ساق پا و پا، هر قدر طول بکشد، با چاقو excised شده بود
[ترجمه گوگل]تمام این خرچنگ ها، هر یک از مفاصل و پا، هر چند طولانی، با چاقو برداشته شده اند
15. One relation alone survives, the horseshoe crab.
[ترجمه ترگمان]تنها یک رابطه باقی است، خرچنگ نعل اسب
[ترجمه گوگل]یک رابطه به تنهایی زنده می ماند، خرچنگ اسب