• primitive, uncultured, uneducated, uncouth, unrefined (also uncivilized)
uncivilised
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The campaign has abounded in mutual accusations of uncivilised behaviour.
[ترجمه ترگمان]این مبارزه با اتهام های متقابل رفتار uncivilised صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]این کمپین در اتهام متقابل رفتارهای غیرواقعی فراگیر شده است
[ترجمه گوگل]این کمپین در اتهام متقابل رفتارهای غیرواقعی فراگیر شده است
2. The youths were described as uncivilised barbarians who savagely attacked innocent victims.
[ترجمه ترگمان]جوانان به عنوان uncivilised uncivilised توصیف شدند که وحشیانه به قربانیان بی گناه حمله کردند
[ترجمه گوگل]جوانان به عنوان وحشی های غیر اجتماعی شناخته شدند که به شدت به قربانیان بی گناه حمله کردند
[ترجمه گوگل]جوانان به عنوان وحشی های غیر اجتماعی شناخته شدند که به شدت به قربانیان بی گناه حمله کردند
3. Uncivilised tribes, surrounded by magnificent scenery, have the utmost difficulty in receiving the simplest moral and intellectual concepts.
[ترجمه ترگمان]قبایل Uncivilised، که با مناظر عالی احاطه شده اند، در دریافت ساده ترین مفاهیم اخلاقی و عقلانی بیش ترین دشواری را دارند
[ترجمه گوگل]قبیله های غیرقابل انکار که در منظره ی شگفت انگیز احاطه شده اند، در دریافت ساده ترین مفاهیم اخلاقی و فکری دشوار است
[ترجمه گوگل]قبیله های غیرقابل انکار که در منظره ی شگفت انگیز احاطه شده اند، در دریافت ساده ترین مفاهیم اخلاقی و فکری دشوار است
4. They believe foreigners deem it "uncivilised" and are worried it will cast the city in an unflattering light when Expo 2010 begins.
[ترجمه ترگمان]آن ها بر این باورند که خارجیان آن را \"uncivilised\" می دانند و نگران هستند که این شهر در زمانی که اکسپو ۲۰۱۰ آغاز می شود، این شهر را با نور ناخوشایند روشن کند
[ترجمه گوگل]آنها معتقدند که خارجی ها آن را 'غیر اجتماعی' می دانند و نگران هستند که این شهر در زمانی که Expo 2010 آغاز می شود، شهر را در یک نور بی نظیر پرتاب کند
[ترجمه گوگل]آنها معتقدند که خارجی ها آن را 'غیر اجتماعی' می دانند و نگران هستند که این شهر در زمانی که Expo 2010 آغاز می شود، شهر را در یک نور بی نظیر پرتاب کند
5. "We're telling people not to wear pyjamas in the street because it looks very uncivilised, " said community leader Guo Xilin. He said it was a public embarrassment to the city of Shanghai.
[ترجمه ترگمان]گیو Xilin، رهبر اجتماعی، گفت: \" ما به مردم می گوییم که در خیابان ها پیژامه می پوشند، زیرا بسیار uncivilised به نظر می رسد \" او گفت که این یک شرمساری عمومی برای شهر شانگهای بود
[ترجمه گوگل]گوا Xilin، رهبر جامعه، گفت: 'ما به مردم می گویم که لباس خواب را در خیابان نمی پوشانند زیرا به نظر بسیار غیر اجتماعی است ' او گفت که یک خجالت عامه به شهر شانگهای بود
[ترجمه گوگل]گوا Xilin، رهبر جامعه، گفت: 'ما به مردم می گویم که لباس خواب را در خیابان نمی پوشانند زیرا به نظر بسیار غیر اجتماعی است ' او گفت که یک خجالت عامه به شهر شانگهای بود
6. The greatest civilising power that can be brought to bear on these uncivilised Europeans crowding into our cities lies in the public bath.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین قدرتی که ممکن است برای تحمل این uncivilised Europeans در شهرهای ما جمع شود، در حمام عمومی قرار دارد
[ترجمه گوگل]بزرگترین قدرت تمدن دهنده ای که می تواند به این اروپایی های غیر متمدن که در شهرهای ما فرو ریخته اند، در حمام عمومی قرار گیرد
[ترجمه گوگل]بزرگترین قدرت تمدن دهنده ای که می تواند به این اروپایی های غیر متمدن که در شهرهای ما فرو ریخته اند، در حمام عمومی قرار گیرد
7. Many of his contemporaries shared his surprise and dismay and assumed that this apparent triumph of an uncivilised eastern nation over the best fighting machine in Europe was but a flash in the pan.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از معاصران او شگفتی و ترس خود را به اشتراک گذاشتند و تصور کردند که این پیروزی آشکار یک ملت شرقی uncivilised بر سر بهترین ماشین جنگی در اروپا، جز یک فلاش در ماهی تابه است
[ترجمه گوگل]بسیاری از معاصران او تعجب و ناراحتی خود را به اشتراک گذاشتند و بر این باور بودند که این پیروزی آشکار یک ملت شرق غیرمسلحانه درمورد بهترین ماشین جنگی در اروپا، فقط یک فلاش بود
[ترجمه گوگل]بسیاری از معاصران او تعجب و ناراحتی خود را به اشتراک گذاشتند و بر این باور بودند که این پیروزی آشکار یک ملت شرق غیرمسلحانه درمورد بهترین ماشین جنگی در اروپا، فقط یک فلاش بود
کلمات دیگر: