لعنتی
tandy
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• american corporation headquartered in texas, owner of the radio shack electronics stores and other retail businesses; family name; female first name
جملات نمونه
1. Mr. Tandy made a point of saying that one reason he does what he does is to help meet "society's needs for wood products. "
[ترجمه ترگمان]آقای Tandy به این نکته اشاره کرد که یکی از دلایلی که او انجام می دهد، کمک به برآورده کردن نیازهای جامعه برای محصولات چوبی است \"
[ترجمه گوگل]آقای تندی اظهار داشت که یکی از دلایلی که او در انجام آنچه که انجام می دهد، کمک به پاسخگویی به نیازهای جامعه برای محصولات چوب است '
[ترجمه گوگل]آقای تندی اظهار داشت که یکی از دلایلی که او در انجام آنچه که انجام می دهد، کمک به پاسخگویی به نیازهای جامعه برای محصولات چوب است '
2. Before joining Wal-Mart, he worked for the Tandy Corp., now known as Radio Shack.
[ترجمه ترگمان]پیش از پیوستن به وال مارت، او برای شرکت Tandy که در حال حاضر به نام کلبه رادیو شناخته می شود، کار می کرد
[ترجمه گوگل]قبل از پیوستن به Wal-Mart، او برای شرکت Tandy Corp, که اکنون به نام Radio Shack شناخته می شود، کار می کرد
[ترجمه گوگل]قبل از پیوستن به Wal-Mart، او برای شرکت Tandy Corp, که اکنون به نام Radio Shack شناخته می شود، کار می کرد
3. Charles Tandy, who owned Radio Shack, asked me to come and work for him.
[ترجمه ترگمان]چارلز Tandy که متعلق به رادیو Shack بود از من خواست که برای او کار کنم
[ترجمه گوگل]چارلز تندی، که متعلق به رادیو شاک بود، از من خواسته بود که برای او آمده و کار کند
[ترجمه گوگل]چارلز تندی، که متعلق به رادیو شاک بود، از من خواسته بود که برای او آمده و کار کند
4. He takes me, Napper Tandy, by the hand.
[ترجمه ترگمان]دستش را به طرف من دراز می کند
[ترجمه گوگل]او دستم را گرفته، Napper Tandy
[ترجمه گوگل]او دستم را گرفته، Napper Tandy
5. Inspector Ian Tandy, said the case highlighted the dangers of putting too much personal information online.
[ترجمه ترگمان]بازرس یان Tandy گفت که این پرونده خطرات قرار دادن اطلاعات خصوصی بیش از حد را مورد تاکید قرار داده است
[ترجمه گوگل]بازرس یون تندی، گفت که این مورد خطرات ایجاد اطلاعات بیش از حد شخصی را در اینترنت برجسته کرده است
[ترجمه گوگل]بازرس یون تندی، گفت که این مورد خطرات ایجاد اطلاعات بیش از حد شخصی را در اینترنت برجسته کرده است
6. My son is using an iPad; while growing up I was trying to write code on a Tandy 1000.
[ترجمه ترگمان]پسرم از یک آی پد استفاده می کند؛ در حالی که رشد می کند، من در حال تلاش برای نوشتن کد در یک Tandy ۱۰۰۰ بودم
[ترجمه گوگل]پسر من از iPad استفاده می کند؛ در حالی که در حال رشد بود، من سعی کردم کد را در Tandy 1000 بنویسم
[ترجمه گوگل]پسر من از iPad استفاده می کند؛ در حالی که در حال رشد بود، من سعی کردم کد را در Tandy 1000 بنویسم
7. "Many see the robotics industry at a technological turning point where a move to PC architecture makes more and more sense, " Tandy wrote in his report to me after his fact-finding mission.
[ترجمه ترگمان]Tandy در گزارش خود به من پس از ماموریت حقیقت یابی his نوشت: \" بسیاری از افراد صنعت روباتیک را در یک نقطه عطف فن آوری می بینند که در آن حرکت به سمت معماری کامپیوتر منطقی و منطقی تر است \"
[ترجمه گوگل]تندی در گزارش خود به من پس از مأموریت یافتن مأموریت خود، نوشته است: 'بسیاری از صنعت رباتیک را در نقطه عطفی تکنولوژیکی مشاهده می کنند که در آن حرکت به معماری PC بیشتر و بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]تندی در گزارش خود به من پس از مأموریت یافتن مأموریت خود، نوشته است: 'بسیاری از صنعت رباتیک را در نقطه عطفی تکنولوژیکی مشاهده می کنند که در آن حرکت به معماری PC بیشتر و بیشتر می شود
8. "This support reflects our commitment to delivering humanitarian assistance to communities in need, " said Karen Tandy, senior vice president, public affairs and communications.
[ترجمه ترگمان]کارن Tandy، معاون ارشد امور عمومی و ارتباطات گفت: \" این حمایت نشان دهنده تعهد ما به ارائه کمک های انسان دوستانه به جوامع نیازمند است \"
[ترجمه گوگل]کارن تندی، معاون ارشد ارشد، امور عمومی و ارتباطات گفت: 'این حمایت نشان دهنده تعهد ما به ارائه کمک های بشردوستانه به جوامع در حال نیاز است '
[ترجمه گوگل]کارن تندی، معاون ارشد ارشد، امور عمومی و ارتباطات گفت: 'این حمایت نشان دهنده تعهد ما به ارائه کمک های بشردوستانه به جوامع در حال نیاز است '
9. He considered himself a crafty man — a man would have to get up very early in the morning to put one over on Alf Tandy.
[ترجمه ترگمان]او خود را یک مرد زیرک می دانست - یک مرد باید صبح زود از خواب بلند شود و یکی از آن ها را به تندی بزند
[ترجمه گوگل]او خود را یک مرد بدخوابی می داند - یک مرد باید صبح زود بیدار شود تا آلو تندی را در آن قرار دهد
[ترجمه گوگل]او خود را یک مرد بدخوابی می داند - یک مرد باید صبح زود بیدار شود تا آلو تندی را در آن قرار دهد
کلمات دیگر: