کلمه جو
صفحه اصلی

tanked up

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is tanked up is very drunk; an informal expression.

جملات نمونه

1. They tanked up at the service station before taking off for the town.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که به شهر بروند، از ایستگاه سرویس بیرون رفتند
[ترجمه گوگل]آنها قبل از خروج از شهر برای ایستادن در ایستگاه ایستاده بودند

2. Frank got tanked up again last night.
[ترجمه ترگمان] فرانک \"دیشب از خواب پرید\"
[ترجمه گوگل]فرانک دوباره شب تکان داد

3. We got really tanked up on whisky and beer.
[ترجمه ترگمان] ما واقعا از ویسکی و آبجو گند زدیم
[ترجمه گوگل]ما واقعا در ویسکی و آبجو گرفتار شدیم

4. He went down the pub and got tanked up.
[ترجمه ترگمان]از میخانه پایین رفت و از آن بالا رفت
[ترجمه گوگل]او به سراغ اردو رفت و بالا رفت

5. They tanked up a great deal at dinner.
[ترجمه ترگمان]با هم سر میز شام یک معامله بزرگ انجام دادند
[ترجمه گوگل]آنها شام را با هم مقایسه کردند

6. Their idea of fun is getting tanked up on cheap beer.
[ترجمه ترگمان]ایده اونا اینه که با یه آبجو ارزون قیمت به گند کشیده بشه
[ترجمه گوگل]ایده خود را از سرگرم کننده شدن در آبجو ارزان قیمت است

7. Bill gets violent when he's tanked up.
[ترجمه ترگمان]وقتی که اون گند میزنه، \"بیل\" خشن میشه
[ترجمه گوگل]بیل خشن است زمانی که او تسلیم شده است

8. Frank tanked up again last night.
[ترجمه ترگمان]فرانک \"دیشب از خواب پرید\"
[ترجمه گوگل]فرانک دوباره شب تکرار کرد

9. He was tanked up last night and went back home at midnight.
[ترجمه ترگمان]دیشب از خواب پرید و نیمه شب به خانه برگشت
[ترجمه گوگل]او شب گذشته تانک شد و در نیمه شب به خانه برگشت

10. We tanked up at the filling station.
[ترجمه ترگمان]ما تو ایستگاه پر از پر کردن گند زدیم
[ترجمه گوگل]ما در ایستگاه پمپ بنزینیم


کلمات دیگر: