کلمه جو
صفحه اصلی

talkie


فیلم ناطق درجمع صنعت فیلم ناطق

انگلیسی به فارسی

فیلم ناطق (درجمع) صنعت فیلم ناطق


گفتگو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: see talking picture.

• talking picture, movie with a synchronized sound track
a talkie is a cinema film made with sound as well as pictures; an old-fashioned word.

جملات نمونه

1. These men alone staked their fortunes on the talkie.
[ترجمه ترگمان]این مردان به تنهایی fortunes را به بازی می گذارند
[ترجمه گوگل]اینها فقط به منافع خود در سخن گفتن منجر شدند

2. The early days of talkies in Hollywood must have been one of the steepest learning-curves anyone anywhere has faced.
[ترجمه ترگمان]اولین روزه ای of در هالیوود باید یکی از شدیدترین curves باشد که هر کسی در هر جایی با آن مواجه است
[ترجمه گوگل]روزهای اولیه سخنرانی ها در هالیوود باید یکی از پرطرفدارترین منحنی یادگیری هر کسی باشد که با آن مواجه بوده است

3. The transmission of their walkie - talkie was interrupted by other users.
[ترجمه ترگمان]استفاده از واکی تاکی آن ها توسط کاربران دیگر قطع شد
[ترجمه گوگل]انتقال دیگران از طریق رادیوی آنها قطع شد

4. Do you have the walkie - talkie?
[ترجمه ترگمان]بی سیم داری؟
[ترجمه گوگل]آیا شما رادیویی دارید؟

5. Gaines tells him over the walkie - talkie that he has no other option but to kill him.
[ترجمه ترگمان]گینز \"بی سیم رو بهش میگه\" که گزینه دیگه ای برای کشتن اون نداره
[ترجمه گوگل]Gaines به او می گوید بیش از راه کار - سخنرانی که او هیچ گزینه ای دیگر اما او را بکشند

6. He used his walkie talkie to radio headquarters and call in an air strike.
[ترجمه ترگمان]از واکی تاکی خود به مرکز فرماندهی بی سیم استفاده کرد و در یک حمله هوایی تماس گرفت
[ترجمه گوگل]او از سخنرانی های رادیویی خود به ستاد رادیویی استفاده کرد و در یک حمله هوایی تماس گرفت

7. Vibrating Alert, Games, Long Standby Time, Walkie - talkie!
[ترجمه ترگمان]- هشدار دهنده، بازی ها، زمان آماده به کار طولانی، Walkie - واکی تاکی!
[ترجمه گوگل]هشدار ارتعاشی، بازی، مدت زمان آماده به کار، Walkie Talkie!

8. The policeman showed his walkie - talkie, hand - cuffs and gun to the kids.
[ترجمه ترگمان]پلیس walkie را نشان داد، talkie دست و اسلحه را به بچه ها نشان داد
[ترجمه گوگل]پلیس نشان داد که رادیو، دست و دست و دست و پا به بچه ها می دهد

9. Let's go. give me a talkie - talkie. what's the temperature for alarm?
[ترجمه ترگمان]برویم یه بی سیم بهم بده دمای هوا چطور است؟
[ترجمه گوگل]بیا بریم به من یک سخنرانی گفتگو بفرست دما برای زنگ هشدار چیست؟

10. Lucy McClane : [ hands walkie - talkie over to Lucy ] Daddy?
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه گوگل]لوسی مک کلین [دستها رادیو - صحبت با لوسی] بابا؟

11. 1927 - The first talkie is released - The Jazz Singer starring Al Jolson.
[ترجمه ترگمان]۱۹۲۷ - اولین واکی تاکی منتشر شد - خواننده جاز با بازی Al
[ترجمه گوگل]1927 - نخستین کنسرت منتشر شد - خواننده جاز با بازی آل جولسون

12. Jack grabs the dead man's walkie - talkie and takes Teri and Kim to the water tower.
[ترجمه ترگمان]جک بی سیم مرد مرده را می گیرد و تری و کیم را به برج آب می برد
[ترجمه گوگل]جک دستپاچه مرد مرده را بر می دارد - صحبت می کند و Teri و کیم را به برج آب می برد

13. We are connected to our climb leader, Adam, via walkie talkies.
[ترجمه ترگمان]ما با بی سیم به رهبر صعودی خود یعنی آدام ارتباط داریم
[ترجمه گوگل]ما با رهبر صعودمان، آدم، از طریق رادیوهای رادیویی ارتباط برقرار می کنیم


کلمات دیگر: