کلمه جو
صفحه اصلی

unclouded

انگلیسی به فارسی

بدون شک


انگلیسی به انگلیسی

• not cloudy, clear

جملات نمونه

1. The broth was smiling happily, still clear and unclouded.
[ترجمه ترگمان]آب با خوشحالی لبخند می زد، هنوز صاف و شفاف بود
[ترجمه گوگل]سوپ لبخندی خوشحال، هنوز هم روشن و خاموش است

2. In an unclouded harmony of tastes and interests they cultivated ferns in Wardian cases.
[ترجمه ترگمان]در یک هماهنگی بدون سطح ذوق و علایق، آن ها سرخس ها را در موارد Wardian زیر و رو می کردند
[ترجمه گوگل]در یک هماهنگی بی نظیر از سلیقه ها و منافع آنها سرخس را در موارد وردی کشت

3. It is sunny and unclouded today, let's go to the amusement park.
[ترجمه ترگمان]امروز هوا آفتابی و روشن است، برویم به پارک تفریحی
[ترجمه گوگل]امروز آفتابی و آفتابی است، بیایید به پارک تفریحی برویم

4. Our path, however, was not totally sweet and unclouded. We had to be observant and patient.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مسیر ما کاملا شیرین و بی ابر نبود باید هوشیار و شکیبا باشیم
[ترجمه گوگل]مسیر ما، با این حال، کاملا شیرین و بی نظیر نبود ما باید مراقب و بیمار باشیم

5. The wine was unclouded.
[ترجمه ترگمان]شراب در آسمان صاف و بی ابر بود
[ترجمه گوگل]شراب بی قراری بود

6. The best way for Handling question is to think the worse, to do optimistic and unclouded.
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای حل مساله این است که فکر کنید بدتر است، خوش بین و بی ابر
[ترجمه گوگل]بهترین راه برای رسیدگی به سوال، این است که بدتر فکر کنید، خوش بین باشید و بدون شک

پیشنهاد کاربران

( تحت الفظی ) بدون ابر، روشن، صاف، شفاف، کامل، آرام، بی دغدغه ی، عاری از چیزی، تهی از چیزی، پالوده از


کلمات دیگر: