کلمه جو
صفحه اصلی

tamoxifen

انگلیسی به انگلیسی

• medication that interferes with the activity of estrogen in breast tissue, prescription drug used to treat breast cancer (medicine)

جملات نمونه

1. The drug tamoxifen, first described in the late 1960s, has some value as a palliative in patients with oestrogen-dependent tumours.
[ترجمه ترگمان]The که اولین بار در اواخر دهه ۱۹۶۰ توضیح داده شد، مقداری به عنوان داروی تسکین بخش در بیماران مبتلا به تومورهای وابسته به استروژن وجود دارد
[ترجمه گوگل]داروی تاموکسیفن که برای اولین بار در اواخر دهه 1960 توصیف شده است، در بیماران مبتلا به تومورهای وابسته به استروژن، به عنوان یک بیماری تسکین دهنده است

2. Tamoxifen had little effect on recurrence or death in women who were classified in these trials as having ER-poor disease, and did not significantly modify the effects of polychemotherapy.
[ترجمه ترگمان]Tamoxifen تاثیر کمی بر بروز مجدد یا مرگ در زنانی داشت که در این آزمایش ها به عنوان داشتن بیماری ضعیف تشخیص داده می شدند و به طور قابل توجهی اثرات of را تغییر ندادند
[ترجمه گوگل]تاموکسیفن تأثیر کمی بر عود یا مرگ در زنان که در این آزمایشها به عنوان بیماری مبتلا به بیماری ادراری طبقه بندی شده بود، تأثیر چندانی نداشت

3. Many women stop tamoxifen therapy well before their 5 - year course is up.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زنان قبل از این که دوره ۵ ساله شان بالا برود، تاموکسیفن را خوب نگه می دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از زنان تا قبل از دوره 5 ساله خود، درمان تاموکسیفن را به خوبی انجام می دهند

4. Unlike tamoxifen, aromatase inhibitors do not cause menopausal symptoms, but they may increase risk of osteoporosis.
[ترجمه ترگمان]برخلاف تاموکسیفن، مهار کننده های aromatase موجب عوارض یائسگی نمی شوند، اما ممکن است ریسک پوکی استخوان را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]بر خلاف تاموکسیفن، مهار کننده های آروماتاز ​​باعث نشانه های یائسگی نمی شوند، اما ممکن است خطر ابتلا به پوکی استخوان را افزایش دهند

5. Hormone therapy includes tamoxifen and aromatase inhibitors.
[ترجمه ترگمان]درمان هورمون شامل تاموکسیفن و بازدارنده های aromatase می باشد
[ترجمه گوگل]هورمون درمانی شامل تاموکسیفن و مهارکننده های آروماتاز ​​می شود

6. Tamoxifen improves bone density in postmenopausal women, and there is some evidence of fracture reduction.
[ترجمه ترگمان]Tamoxifen چگالی استخوان را در زنان postmenopausal بهبود می بخشد و شواهدی از کاهش شکستگی وجود دارد
[ترجمه گوگل]تاموکسیفن تراکم استخوان را در زنان یائسه تقویت می کند و برخی از شواهد کاهش شکستگی وجود دارد

7. Background Ovarian suppression plus tamoxifen a standard adjuvant treatment in premenopausal women with endocrine - responsive breast cancer.
[ترجمه ترگمان]پیشینه سرکوب به علاوه یک روش استاندارد درمان adjuvant در premenopausal زن مبتلا به سرطان غدد درون ریز است
[ترجمه گوگل]سابقه سرکوب تخمدان به همراه تاموکسیفن یک درمان استاندارد adjuvant در زنان قبل از یائسگی با سرطان پستان پاسخ دهنده اندوکرین است

8. Tamoxifen approved by FDA for marketing as a treatment drug.
[ترجمه ترگمان]Tamoxifen توسط FDA برای بازاریابی به عنوان یک داروی درمانی تصویب شد
[ترجمه گوگل]تاموسیفن توسط FDA برای بازاریابی به عنوان یک داروی درمان تایید شده است

9. Elemene may partially reverse the breast cancer tamoxifen drug-resistance, its reversal mechanism of drug-resistance concern with to decline apoptosis suppression protein bcl-
[ترجمه ترگمان]Elemene ممکن است تا حدی سرطان پستان را معکوس کند: مقاومت در برابر دارو، مکانیزم معکوس مربوط به مقاومت دارویی - مقاومت در برابر کاهش apoptosis suppression - -
[ترجمه گوگل]Elemene ممکن است تا حدودی سرطان سینه تاموکسیفن مقاوم در برابر سرطان را معکوس کند، مکانیسم بازگشت معکوس آن در کاهش مقاومت دارویی به کاهش پروتئین غلظت آپوپتوز bcl-

10. Despite, tamoxifen and another drug, raloxifene, remain an extensively used and popular treatment.
[ترجمه ترگمان]علی رغم، تاموکسیفن و یک داروی دیگر، raloxifene، به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند و مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]علیرغم تاموکسیفن و داروی دیگر، رالوکسیفن، درمان با استفاده گسترده و محبوب است

11. I went and got the tamoxifen and some juice.
[ترجمه ترگمان]رفتم and و یکم آب میوه آوردم
[ترجمه گوگل]من رفتم و تاموکسیفن و برخی آبمیوه ها را دریافت کردم

12. Anti - estrogen drugs such as tamoxifen ( Novaldex ) are a standard treatment for hormone - dependent breast cancer.
[ترجمه ترگمان]داروهای ضد استروژن مانند tamoxifen (Novaldex)یک روش استاندارد برای سرطان پستان وابسته به هورمون هستند
[ترجمه گوگل]داروهای ضد استروژن مانند تاموکسیفن (Novaldex) یک درمان استاندارد برای سرطان سینه وابسته به هورمون هستند

13. However, tamoxifen is associated with increased risk of death from other causes, such as strokes and endometrial cancer.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تاموکسیفن با افزایش خطر مرگ ناشی از عوامل دیگری مانند سکته و سرطان endometrial مرتبط است
[ترجمه گوگل]با این حال، تاموکسیفن با افزایش خطر مرگ از علل دیگر، مانند سکته مغزی و سرطان آندومتر همراه است

14. Novartis is further evaluating Femara compared to tamoxifen in the adjuvant setting.
[ترجمه ترگمان]Novartis در مقایسه با تاموکسیفن در تنظیمات adjuvant، مورد ارزیابی بیشتری قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]Novartis Femara بیشتر در مقایسه با تاموکسیفن در محیط adjuvant ارزیابی می شود

15. This tamoxifen might work.
[ترجمه ترگمان]این tamoxifen ممکنه جواب بده
[ترجمه گوگل]این تاموکسیفن ممکن است کار کند


کلمات دیگر: