(از حالت پیچیدگی یا تابیدگی در آوردن) واپیچاندن، غیر حلقوی کردن یا شدن، (مار) از حالت چنبره زدگی درآمدن
uncoil
(از حالت پیچیدگی یا تابیدگی در آوردن) واپیچاندن، غیر حلقوی کردن یا شدن، (مار) از حالت چنبره زدگی درآمدن
انگلیسی به فارسی
(از حالت پیچیدگی یا تابیدگی در آوردن) واپیچاندن، غیر حلقوی کردن یا شدن، (مار) از حالت چنبرهزدگی درآمدن
بی نظیر
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: uncoils, uncoiling, uncoiled
حالات: uncoils, uncoiling, uncoiled
• : تعریف: to straighten out from a coiled position; unwind.
• unwind a spiral
if something uncoils or if you uncoil it, it becomes straight after it has been in a coil.
if something uncoils or if you uncoil it, it becomes straight after it has been in a coil.
جملات نمونه
1. Mack seemed to uncoil slowly up into a standing position.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که ماک به آرامی به جایگاه ایستاده بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که مک به آرامی به حالت ایستاده برسد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که مک به آرامی به حالت ایستاده برسد
2. Dan played with the tangerine peel, letting it uncoil and then coil again.
[ترجمه ترگمان]دن با آن پوست نارنگی بازی می کرد و دوباره آن را رها می کرد و دوباره چنبره می زد
[ترجمه گوگل]دن با پوست نارنگی بازی کرد و آن را دوباره از هم جدا کرد
[ترجمه گوگل]دن با پوست نارنگی بازی کرد و آن را دوباره از هم جدا کرد
3. They beckon us to claim our right to uncoil in a frenzied world.
[ترجمه ترگمان]آن ها ما را فرا می خوانند تا ادعا کنند حق داریم که در یک دنیای دیوانه وار زندگی کنیم
[ترجمه گوگل]آنها ما را وادار می کنند که ما حق خود را در یک جهان بی نظیر بیابیم
[ترجمه گوگل]آنها ما را وادار می کنند که ما حق خود را در یک جهان بی نظیر بیابیم
4. The products could be uncoil automatically by the uncoiler which was drove by frequency converter.
[ترجمه ترگمان]محصولات می توانند به طور خودکار توسط the که توسط مبدل فرکانس رانندگی می کنند، uncoil شوند
[ترجمه گوگل]این محصول می تواند به صورت اتوماتیک توسط یک کولر که توسط مبدل فرکانس اجرا می شود، قطع شود
[ترجمه گوگل]این محصول می تواند به صورت اتوماتیک توسط یک کولر که توسط مبدل فرکانس اجرا می شود، قطع شود
5. The spring will not only uncoil, it will jump out of you.
[ترجمه ترگمان]بهار که نه تنها uncoil خواهد شد، از تو خواهد پرید
[ترجمه گوگل]بهار نه تنها از بین می رود، بلکه از شما خارج خواهد شد
[ترجمه گوگل]بهار نه تنها از بین می رود، بلکه از شما خارج خواهد شد
6. Nautical To uncoil ( an anchor cable ) on deck so the anchor may descend easily.
[ترجمه ترگمان]برای uncoil (یک کابل لنگر)روی عرشه کشتی ممکن است به راحتی پایین بیاید
[ترجمه گوگل]دریایی برای جدا کردن (یک لنگر کابل) در عرشه بنابراین لنگر ممکن است به راحتی فرود
[ترجمه گوگل]دریایی برای جدا کردن (یک لنگر کابل) در عرشه بنابراین لنگر ممکن است به راحتی فرود
7. Uncoil the rope and properly load it in the rope bag before getting the competitor.
[ترجمه ترگمان]قبل از رسیدن به رقیب، طناب را ببندید و به درستی آن را در کیسه طناب بار کنید
[ترجمه گوگل]قبل از گرفتن رقیب، طناب را از هم جدا کنید و آن را در کیسه طناب قرار دهید
[ترجمه گوگل]قبل از گرفتن رقیب، طناب را از هم جدا کنید و آن را در کیسه طناب قرار دهید
8. Now, as you uncoil make sure to stop the trunk and hitting shoulder just before contact, this deceleration of the trunk and hitting shoulder allows the hitting arm to now accelerate into the shot.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، همان طور که شما می توانید مطمئن شوید که تنه و شانه را درست قبل از تماس متوقف کنید، این سرعت تنه و شانه به شانه اجازه می دهد تا بازوی مهاجم به سرعت به عکس برسد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، به عنوان uncoil مطمئن شوید که برای متوقف کردن تنه و ضربه شلاق قبل از تماس، این کاهش سرعت تنه و ضربه شانه اجازه می دهد تا بازو ضربه به حال حاضر به سرعت شتاب
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، به عنوان uncoil مطمئن شوید که برای متوقف کردن تنه و ضربه شلاق قبل از تماس، این کاهش سرعت تنه و ضربه شانه اجازه می دهد تا بازو ضربه به حال حاضر به سرعت شتاب
9. Fig. 28 The body has now started to uncoil, in this photo the front knee has stopped, from here the hips will now speed up.
[ترجمه ترگمان]شکل ۲۸ بدن اکنون شروع به uncoil کرده است، در این عکس زانوی جلویی متوقف شده است، از اینجا مفصل ران به سرعت بالا خواهد رفت
[ترجمه گوگل]شکل 28 بدن در حال حاضر شروع به uncoil، در این عکس زانوی جلو متوقف شده است، از این جوراب ها بالا می روند
[ترجمه گوگل]شکل 28 بدن در حال حاضر شروع به uncoil، در این عکس زانوی جلو متوقف شده است، از این جوراب ها بالا می روند
10. If you are using an extension flex reel, always uncoil it fully to prevent it from overheating.
[ترجمه ترگمان]اگر از یک حلقه خم اضافی استفاده می کنید، همیشه آن را به طور کامل علامت گذاری کنید تا از گرم شدن بیش از حد جلوگیری کنید
[ترجمه گوگل]اگر از یک حلقه انعطاف پذیر استفاده می کنید، آن را به طور کامل از بین ببرید تا از گرمای بیش از حد جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]اگر از یک حلقه انعطاف پذیر استفاده می کنید، آن را به طور کامل از بین ببرید تا از گرمای بیش از حد جلوگیری شود
11. It's the first time in years I've been able to uncoil a little with Ali.
[ترجمه ترگمان]این اولین بار است که توانسته ام با علی صحبت کنم
[ترجمه گوگل]این اولین بار در سال است که من توانستم کمی با علی آشنا شوم
[ترجمه گوگل]این اولین بار در سال است که من توانستم کمی با علی آشنا شوم
12. This coiling of the upper body will allow you to uncoil with the knees, hips, trunk, shoulders, and hitting arm into the shot.
[ترجمه ترگمان]این مارپیچ از بدن بالا به شما این امکان را می دهد که با زانوهای، باسن، تنه، شانه ها و بازوی خود ضربه بزنید
[ترجمه گوگل]این کوپلینگ بدن فوقانی شما را قادر می سازد تا با زانو، ناحیه کمر، تنه، شانه ها و ضربه زدن به ناخن ها را از بین ببرید
[ترجمه گوگل]این کوپلینگ بدن فوقانی شما را قادر می سازد تا با زانو، ناحیه کمر، تنه، شانه ها و ضربه زدن به ناخن ها را از بین ببرید
13. When tossing the ball to serve, you want the arm to swing up straight from the shoulder and remain in that position until you begin to uncoil.
[ترجمه ترگمان]وقتی توپ را پرت می کنید تا خدمت کند، شما از بازو می خواهید که یک راست از شانه بالا بیاید و در آن وضع باقی بماند تا اینکه شما شروع به uncoil کنید
[ترجمه گوگل]هنگام پرتاب توپ برای خدمت، شما می خواهید دست را به سمت راست از شانه ها بچرخانید و در آن موقعیت باقی بمانید تا زمانی که شروع به شکستن نکنید
[ترجمه گوگل]هنگام پرتاب توپ برای خدمت، شما می خواهید دست را به سمت راست از شانه ها بچرخانید و در آن موقعیت باقی بمانید تا زمانی که شروع به شکستن نکنید
14. Found off Brazil, Argentina, andsouthern Japan, the jelly's tentacles can coil and uncoil and areused to capture small fish and other food.
[ترجمه ترگمان]از برزیل، آرژانتین، andsouthern ژاپن، the s می توانند و uncoil و areused برای گرفتن ماهی کوچک و سایر مواد غذایی استفاده کنند
[ترجمه گوگل]شاخک های ژله می توانند در برزیل، آرژانتین و جنوب ژاپن پیدا شوند و بتوانند ماهی کوچک و سایر مواد غذایی را جذب کنند
[ترجمه گوگل]شاخک های ژله می توانند در برزیل، آرژانتین و جنوب ژاپن پیدا شوند و بتوانند ماهی کوچک و سایر مواد غذایی را جذب کنند
کلمات دیگر: