جوانان، نوباوگان، اشخاص تازه نفس یا دارای افکار و روش های تازه، نوباوگان نیروی تازه، شوق جوانی
young blood
جوانان، نوباوگان، اشخاص تازه نفس یا دارای افکار و روش های تازه، نوباوگان نیروی تازه، شوق جوانی
انگلیسی به فارسی
جوانان، نوباوگان
نیروی تازه، شوق جوانی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: youthful people; youth.
• (2) تعریف: youthful or new ideas and practices.
• new person, young person
جملات نمونه
1. We need to introduce more young blood into the organization.
[ترجمه ترگمان]ما باید خون جوان بیشتری را وارد سازمان کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید خون جوانتری را به سازمان معرفی کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید خون جوانتری را به سازمان معرفی کنیم
2. He stopped once to look at the young blood sleeping among the Begonias.
[ترجمه ترگمان]یک بار ایستاد تا به خون جوان که در میان the خفته بود بنگرد
[ترجمه گوگل]او یک بار دیگر برای متوقف کردن خون جوان که در میان Begonias خواب بود متوقف شد
[ترجمه گوگل]او یک بار دیگر برای متوقف کردن خون جوان که در میان Begonias خواب بود متوقف شد
3. Leaning over the parapet to watch the young bloods in the river sprucing up their horses for the fair.
[ترجمه ترگمان]در حالی که به بالای دیواره تکیه داده بود تا خون جوانان را تماشا کند، اسب ها را به سوی بازار هدایت کرد
[ترجمه گوگل]سایه بر روی پاراپیتی برای تماشای خونهای جوان در رودخانه که از اسب های خود برای نمایشگاه استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]سایه بر روی پاراپیتی برای تماشای خونهای جوان در رودخانه که از اسب های خود برای نمایشگاه استفاده می کنند
4. But Kit wasn't having some young blood replace his female prizes.
[ترجمه ترگمان]اما کیت به هیچ وجه خون جوانی عوض نمی کرد
[ترجمه گوگل]اما کیت هیچ وقت جایزه های زنان خود را جایگزین خون نمی کرد
[ترجمه گوگل]اما کیت هیچ وقت جایزه های زنان خود را جایگزین خون نمی کرد
5. It's about time we got some young blood in this company.
[ترجمه ترگمان]وقتش رسیده که یه سری خون جوان توی این شرکت داشته باشیم
[ترجمه گوگل]این زمانی است که ما خون کمتری در این شرکت دریافت کردیم
[ترجمه گوگل]این زمانی است که ما خون کمتری در این شرکت دریافت کردیم
6. I believe that co - habitation makes young blood more successful.
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که این - خون جوان را موفق تر می سازد
[ترجمه گوگل]من اعتقاد دارم که مسکن همبستگی باعث می شود خون جوان موفق شود
[ترجمه گوگل]من اعتقاد دارم که مسکن همبستگی باعث می شود خون جوان موفق شود
7. We need more young blood in this organization.
[ترجمه ترگمان]ما به خون بیشتری در این سازمان نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما در این سازمان نیاز به خون جوانتری داریم
[ترجمه گوگل]ما در این سازمان نیاز به خون جوانتری داریم
8. The team needs some young blood to make it more competitive.
[ترجمه ترگمان]تیم به یک خون جوان نیاز دارد تا آن را رقابتی تر کند
[ترجمه گوگل]این تیم نیاز به خون جوان دارد تا رقابت بیشتری داشته باشد
[ترجمه گوگل]این تیم نیاز به خون جوان دارد تا رقابت بیشتری داشته باشد
9. Therefore, anti - aging young blood from the start.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، خون جوان ضد پیری از ابتدا شروع می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، خون جوان ضد پیری از ابتدا
[ترجمه گوگل]بنابراین، خون جوان ضد پیری از ابتدا
10. The other two lovestruck young blood then in anger for the Hai Lina and duel.
[ترجمه ترگمان]دو نفر دیگر به خشم آمدند و به سراغ Hai و دویل رفتند
[ترجمه گوگل]دو نفر دیگر دوست داشتند خون جدید و سپس در خشم برای چن لینا و دوئل
[ترجمه گوگل]دو نفر دیگر دوست داشتند خون جدید و سپس در خشم برای چن لینا و دوئل
11. Co - habitation is the right of the young blood.
[ترجمه ترگمان]Co حق خون جوان است
[ترجمه گوگل]همجواری حق قلب جوان است
[ترجمه گوگل]همجواری حق قلب جوان است
12. The new apartments will help bring more young blood downtown.
[ترجمه ترگمان]آپارتمان های جدید به آوردن خون جوان بیشتری به مرکز شهر کمک خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آپارتمان های جدید کمک خواهد کرد تا مرکز خون جوان بیشتری را به مرکز شهر برساند
[ترجمه گوگل]آپارتمان های جدید کمک خواهد کرد تا مرکز خون جوان بیشتری را به مرکز شهر برساند
13. We need young blood in the company.
[ترجمه ترگمان] ما به خون جوون توی شرکت نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما در خون نیاز به خون جوان داریم
[ترجمه گوگل]ما در خون نیاز به خون جوان داریم
پیشنهاد کاربران
Young blood =پسر جوان، جوان تازه به دوران رسیده، نوجوان، جوانک
کلمات دیگر: