کلمه جو
صفحه اصلی

yucky


(خودمانی) بد، تنفرانگیز، تهوع آور

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) بد، تنفرانگیز، تهوعآور


یکی


انگلیسی به انگلیسی

• disgusting, repulsive, offensive, gross (slang)

مترادف و متضاد

disgusting


Synonyms: abominable, awful, beastly, crappy, creepy, cruddy, crummy, detestable, distasteful, foul, funky, grody, gross, gruesome, hideous, icky, loathsome, lousy, nasty, nauseating, odious, offensive, raunchy, repugnant, repulsive, revolting, rotten, scuzzy, sickening, skanky, sleazy, stinking, vile, vulgar, yecchy


جملات نمونه

1. They painted the bathroom a yucky green colour.
[ترجمه ترگمان]آن ها حمام را رنگ سبز رنگی زدند
[ترجمه گوگل]آنها حمام رنگی سبز رنگی را رنگ کردند

2. The food was yucky.
[ترجمه Mmmm] غذا تهوع اور بود
[ترجمه ترگمان] غذا حال بهم زن بود
[ترجمه گوگل]غذا خوردن بود

3. I was fed up with the yucky mouldy silicone round the edge and reckoned a proper job should be done on it.
[ترجمه ترگمان]من از آن سیلیکون و سیلیکون و این که یک کار درست حسابی باید انجام می شد، سیر شدم
[ترجمه گوگل]من با سیلیکون یخ ریخته شده از لبه خسته شدم و کار درستی را روی آن انجام دادم

4. Jake didn't watch the yucky parts where Kull kisses girls.
[ترجمه ترگمان]جیک به جایی که کول دخترها رو میبوسه نگاه نکرد
[ترجمه گوگل]جیک قسمت های یوکی را که کول دختران را دوست دارد تماشا نمی کند

5. Dad frowns and says, "No, I think it's yucky. Why do you ask me this question? It's a silly question. "
[ترجمه ترگمان]بابا اخم می کند و می گوید: \" نه، من فکر می کنم این yucky چرا این سوال را از من می کنید؟ این یک سوال احمقانه است \"
[ترجمه گوگل]پدر فریاد می کند و می گوید: 'نه، من فکر می کنم این کار سخت است چرا این سوال از من میپرسی؟ این یک سوال احمقانه است '

6. Girls generally thought this yucky, but some boys thought it was pretty neat.
[ترجمه ترگمان]دخترها معمولا این حال را به هم می دادند، اما بعضی از بچه ها فکر می کردند که این کار خیلی مرتب است
[ترجمه گوگل]دختران به طور کلی تصور می کردند این یوکی، اما برخی از پسران فکر می کردند که این بسیار شسته و رفته است

7. Arch Deluxe ads showed kids making "yucky faces, " turning up their noses at the new adult burger.
[ترجمه ترگمان]Arch Deluxe نشان داد که کودکانی که چهره \"yucky\" را می سازند، بینی های خود را به سوی برگر بزرگ بزرگ سال تبدیل کردند
[ترجمه گوگل]آگهیهای Arch Deluxe نشان داد که بچه ها چهره یخی را نشان می دهند، بینی خود را در همبرگر بزرگسالان جدید باز می کنند

8. Chef Tony Says: Be frugal! Use the yucky orange-colored oil when cooking for children or those with a severe head cold.
[ترجمه ترگمان](تونی)می گوید: صرفه جویی کنید! زمانی که برای کودکان و یا آن هایی که دچار سرماخوردگی شدید می شوند از روغن نارنجی رنگی استفاده کنید
[ترجمه گوگل]آشپز تونی می گوید بی فایده است! روغن را در رنگ نارنجی یوکی بچسبانید و برای کودکان و یا افرادی که سرماخوردگی زیاد دارند پخته شود

9. The food in the restaurant is yucky.
[ترجمه ترگمان]غذا در رستوران yucky است
[ترجمه گوگل]غذا در رستوران یوکی است

10. Tackle the yucky stuff and you should be able to detox it out of your life.
[ترجمه ترگمان]tackle رو خراب می کنه و تو هم باید بتونی اونو از زندگیت پاک کنی
[ترجمه گوگل]مسائل یوکی را برطرف کنید و باید بتوانید آن را از زندگی خود جدا کنید

11. Use the yucky orange-colored oil when cooking for children or those with a severe head cold.
[ترجمه ترگمان]زمانی که برای کودکان و یا آن هایی که دچار سرماخوردگی شدید می شوند از روغن نارنجی رنگی استفاده کنید
[ترجمه گوگل]روغن را در رنگ نارنجی یوکی بچسبانید و برای کودکان و یا افرادی که سرماخوردگی زیاد دارند پخته شود

12. Dad frowns and says, "No, I think it's yucky.
[ترجمه ترگمان]بابا اخم می کند و می گوید: نه، فکر می کنم حال بهم زنه
[ترجمه گوگل]پدر فریاد می کند و می گوید: 'نه، من فکر می کنم این کار سخت است

13. The food served in this canteen tastes yucky.
[ترجمه ترگمان]غذاهایی که در این رستوران سرو کار می کردند مزه yucky داشتند
[ترجمه گوگل]غذا که در این غذا سرو می شود طعم می خورد

14. Dad frowns and says, No, I think it's yucky . Why do you ask me this questions?
[ترجمه ترگمان]بابا اخم می کند و می گوید: نه، فکر می کنم حال بهم زنه چرا این سوال ها رو از من می پرسی؟
[ترجمه گوگل]بابا چشمانش را می بندد و می گوید: نه، من فکر می کنم این کار سخت است چرا این سوالات را از من بپرسید؟

15. The food in the school cafeteria is yucky.
[ترجمه ترگمان]غذا در رستوران مدرسه yucky است
[ترجمه گوگل]غذا در کافی شاپ مدرسه یچی است

پیشنهاد کاربران

حال بهم زن

چندش

کثافت

کوفتی


کلمات دیگر: